فیک اجبار پارت 49
پارت 49
♒فیک اجبار♒
صبح روز بعد●
لونا
با نوری که به صورتم خورد از خواب بلند شدم رفتم سمت حموم و دوش گرفتم آه خیلی وقت بود با آب گرم حموم نکرده بودم حوله رو دور خودم پیچیدم و اومدم بیرون رفتم تو آشپز خونه که............
×فک میکردم از وقتی اونجا میمونی این عادت با حوله گشتنتو ترک کردی ولی خب......
+اهاایایایتستتسستثنم(این همون جیغه😂😅)
×یااااا گوشمکر شد دختر
+تو.....تو اینجا چیکار میکنی؟
×گفتم میرم....ولی میام.....الانم اومدم
+،نمیفهمی میگم گمشو نه؟؟؟؟؟
×اووم چیزه.....
+چیههعه....گمشو دیگهههه
×باشه فقط بند حولت باز شده عشقم......
+ اهاایایایتستتسستثنم(بازهمجیغ)
×یااااا....بسه دیگ انگار اولین بار لخت میبینمشا
+گم میشی یا گمت کنم؟؟؟؟
×بیا گممکن ببینم.....
(بند حولشو بست و با قدرت تموم به پسر جلوش مشت زد جوری که دستای خودشم داغون شد ولی پسر.........
×الهیی ...خانمکوچولو میخوان منو بزنن؟؟؟؟
+جونگکوک گمشوو......
×اینکارات روانیم میکنع
+خفه شو مرتیکه بیشورررر.....(بیشور جدته😐)
×اوووم خفه نشم چی میشه؟
+خواهش میکنم........
×اوووم برای چی؟؟؟؟؟
+لطفا برو........
×نمیرم
+باشه من میرم.......
(از کنارش رد میشه که بره ولی پسر با یه حرکت دخترو رو کاناپه کنارش پرت میکنه خودشم روش خمیه میزنه.......
+جونگ کوک....لطفا بلند شو
×خیلی میخوامت میفهمی......
+باشه ..... پاشو..
×میفهمی دیوونم میکنی
+جونگ کوک اگه دوسم داری پاشو
×هه دوست ندادم که اسکل........
+چی.....چی
×عاشقتم........
+........ء
جونگ کوک○
به تک تک اجزای صورتش خیر شده بودم.......بیشتر از هر موقعه جذاب شده بود.... دلم میخواست مثل قبل لمسش کنم......دلم برای بوی تنش بد جور تنگ شده بود....هیجوره نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم.......
لونا●
دلم واسش تنک شده بود......ولی...ولی نباید یه بار دیگه بهش اجازه میدادم....نباید دوباره ماله اون میشدم......با اینکه این تنها چیزی بود که میخواستم.......میتونستم ببینم چقدر تحریک شده.......چشای خمارش...بیشتر از هر چیزی منو به مرز خودکشی میکشوند......فقط میخوام زودتر تموم شه...........
#FICEJBAR
#Milla
♒فیک اجبار♒
صبح روز بعد●
لونا
با نوری که به صورتم خورد از خواب بلند شدم رفتم سمت حموم و دوش گرفتم آه خیلی وقت بود با آب گرم حموم نکرده بودم حوله رو دور خودم پیچیدم و اومدم بیرون رفتم تو آشپز خونه که............
×فک میکردم از وقتی اونجا میمونی این عادت با حوله گشتنتو ترک کردی ولی خب......
+اهاایایایتستتسستثنم(این همون جیغه😂😅)
×یااااا گوشمکر شد دختر
+تو.....تو اینجا چیکار میکنی؟
×گفتم میرم....ولی میام.....الانم اومدم
+،نمیفهمی میگم گمشو نه؟؟؟؟؟
×اووم چیزه.....
+چیههعه....گمشو دیگهههه
×باشه فقط بند حولت باز شده عشقم......
+ اهاایایایتستتسستثنم(بازهمجیغ)
×یااااا....بسه دیگ انگار اولین بار لخت میبینمشا
+گم میشی یا گمت کنم؟؟؟؟
×بیا گممکن ببینم.....
(بند حولشو بست و با قدرت تموم به پسر جلوش مشت زد جوری که دستای خودشم داغون شد ولی پسر.........
×الهیی ...خانمکوچولو میخوان منو بزنن؟؟؟؟
+جونگکوک گمشوو......
×اینکارات روانیم میکنع
+خفه شو مرتیکه بیشورررر.....(بیشور جدته😐)
×اوووم خفه نشم چی میشه؟
+خواهش میکنم........
×اوووم برای چی؟؟؟؟؟
+لطفا برو........
×نمیرم
+باشه من میرم.......
(از کنارش رد میشه که بره ولی پسر با یه حرکت دخترو رو کاناپه کنارش پرت میکنه خودشم روش خمیه میزنه.......
+جونگ کوک....لطفا بلند شو
×خیلی میخوامت میفهمی......
+باشه ..... پاشو..
×میفهمی دیوونم میکنی
+جونگ کوک اگه دوسم داری پاشو
×هه دوست ندادم که اسکل........
+چی.....چی
×عاشقتم........
+........ء
جونگ کوک○
به تک تک اجزای صورتش خیر شده بودم.......بیشتر از هر موقعه جذاب شده بود.... دلم میخواست مثل قبل لمسش کنم......دلم برای بوی تنش بد جور تنگ شده بود....هیجوره نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم.......
لونا●
دلم واسش تنک شده بود......ولی...ولی نباید یه بار دیگه بهش اجازه میدادم....نباید دوباره ماله اون میشدم......با اینکه این تنها چیزی بود که میخواستم.......میتونستم ببینم چقدر تحریک شده.......چشای خمارش...بیشتر از هر چیزی منو به مرز خودکشی میکشوند......فقط میخوام زودتر تموم شه...........
#FICEJBAR
#Milla
۳۱.۴k
۰۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.