عمارت
تهیونگ: زود وسایل رو جمع کنید
جونگ کوک : باشه
وسایل رو جمع کردن و رفتن داخل هواپیما و رسیدن پاریس
ات : وای خدا باید زنگ بزنم به ارباب جونگ کوک
ات : خب ارباب شمارش رو بهم داده بود و از حسی که اسمش عشق بود و...... شماره رو حفظ کردم
ات ویو
رفتم از سرباز هم گوشی کش رفتم و زنگ زدم ۲ تا بوق خورد که جواب داد
جونگ کوک : بله ؟؟؟؟
ات : ارباب ( بی حال )
جونگ کوک : ات عشقم خودتی ؟
ات: ها؟عا ا ا اره اتم
جونگ کوک : خب کجاییی؟
ات نمیدونم ( بی حال )
بچه ات خیلی بی حاله چون تازه از زیر شکنجه اومده بیرون
جونگ کوک : ات اتتتتتتت
ویو ات
صدای در اومد قطع کردم و تاریخچه رو پاک کردم و گذاشتم تو کت سرباز و رفتم تو اتاقم که البته اتاق نیست زیر شیروونی بهتر از اینجاست!!
جونگ کوک : جیمیننننننننن ( عربده )
جیمین : ها چته
جونگ کوک : ببین میتونی رد این شماره رو بزنی!
جیمین : کو ببینم آره بده الان ردش رو میزنممم
نامجون : برید آماده شید و کلی اسلحه و ..... بردارید
خب بچه ها زود به زود میزارم اوکی ؟ الان بهترم :)
جونگ کوک : باشه
وسایل رو جمع کردن و رفتن داخل هواپیما و رسیدن پاریس
ات : وای خدا باید زنگ بزنم به ارباب جونگ کوک
ات : خب ارباب شمارش رو بهم داده بود و از حسی که اسمش عشق بود و...... شماره رو حفظ کردم
ات ویو
رفتم از سرباز هم گوشی کش رفتم و زنگ زدم ۲ تا بوق خورد که جواب داد
جونگ کوک : بله ؟؟؟؟
ات : ارباب ( بی حال )
جونگ کوک : ات عشقم خودتی ؟
ات: ها؟عا ا ا اره اتم
جونگ کوک : خب کجاییی؟
ات نمیدونم ( بی حال )
بچه ات خیلی بی حاله چون تازه از زیر شکنجه اومده بیرون
جونگ کوک : ات اتتتتتتت
ویو ات
صدای در اومد قطع کردم و تاریخچه رو پاک کردم و گذاشتم تو کت سرباز و رفتم تو اتاقم که البته اتاق نیست زیر شیروونی بهتر از اینجاست!!
جونگ کوک : جیمیننننننننن ( عربده )
جیمین : ها چته
جونگ کوک : ببین میتونی رد این شماره رو بزنی!
جیمین : کو ببینم آره بده الان ردش رو میزنممم
نامجون : برید آماده شید و کلی اسلحه و ..... بردارید
خب بچه ها زود به زود میزارم اوکی ؟ الان بهترم :)
۲۷.۷k
۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.