تکپارتی(درخواستی)P1
#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#لینو
&وقتی دیت اولتونه و...
علامت ا.ت÷ علامت لینو=
با زدن اتکلن ارزشمندت آماده آماده شده و به سمت در خروجی رفته و ازش خارج شدی.
چند قدم که به جلو رفتی با دیدن لیموزین سیاه رنگ دم در خونه شوکه شدی ولی طولی نکشید که تعجبت رو جایگزین خندت کرده و به سمتش رفتی اولش فک کردی خود لینو امده ولی با دیدن راننده اش از فکرت منصرف شدی..
راننده با دیدنت به سمتت امد و تا کمر تعظیم کرد و بعد اینکه برخاست با احترام شروع کرد به حرف زدن..
_سلام خانوم کیم من راننده آقای لی هستم ایشون گفته که به مقصد من برسونمتون!
÷اوه،که اینطور خوشبختم،میتونیم بریم.
زود به سمت در عقب لیموزین رفته و درو باز کرد که خنده ای به خاطر حس پرنسس های دیزینی که تو دلت شکوفه زده بود کرده و سوار ماشین شدی.
با سوار شدنت در توسط راننده بسته شد و تو هم شروع به برانداز کردن ماشین با دوتا چشات کردی..
واقعا خیلی خفن و قشنگ بود..لینو واقعا مثل پرنس های دیزنی باهات رفتار میکرد و تو هر از گاهی مثل پرنسس ها احساس خوشایندی میکردی:)
تنها یه سوال برات باقی مونده بود که آیا این واقعا اولین قرارتونه؟آخه یجوری بود انگار سالگرد چندین سال باهم بودنتونو جشن میگرفتین!
...
چندین دقیقه گذشت و بلاخره ماشین متوقف شد..چند دقیقه ای منتظر نشستی و بلاخره متوجه شدی که به مقصد رسیدین..
دستتو به در رسوندی و خواستی باز کنی که در باز شد و کسی که بازش کرده بود لینو بود..
کمی خجالت زده بودی ولی لینو خیلی رک و راست انگار که چندین ساله تو رابطه این..
تا خواستی پیاده شی که دست لینو که به سمتت گرفته شده بود متوقفت کرد..
=افتخار میدین بانو؟
خجالتو کنار گذاشته و لبخند پر رنگی تحویلش دادی..
÷البته پرنس لی..
متقابلا خنده ای تحویلت داد که دستتو رو دستش گذاشته و از ماشین پیاده شدی..
دستتو تو دستش قفل کرد و شروع کرد به جلو حرکت کردن که تو هم باهاش راه رفتیو قدم هاتو با قدم هاش میزان کردی..
هر از گاهی برمیگشت و نگاه عشق آمیزشو همراه با لبخند عمیق از ته دلش بهت تحویل میداد...که تو هر بار با این کارش قلبت پروانه ای میشد و لپات گل مینداخت..بیشتر و بیشتر
بلاخره وارد رستورانی که خالی از مردم بود و فقط کارکنان وجود داشتن شدین اولش تعجب کردی ولی ثانیه ای نگذشت که فهمیدی لینو برای راحتیت مکانو اجاره کرده:)*دانلود یک عدد لینو*
صندلیتو کشید که روش نشستی و پس از مطمئن شدن از راحتیت به سمت صندلی مقابلت رفته و روش نشست..
چند ثانیه ای همینطور قشنگ و با عشق به هم خیره شده بودین ولی خوب مدتی نگذشت لینو سر صحبتو باز کرد..
#درخواستی
#لینو
&وقتی دیت اولتونه و...
علامت ا.ت÷ علامت لینو=
با زدن اتکلن ارزشمندت آماده آماده شده و به سمت در خروجی رفته و ازش خارج شدی.
چند قدم که به جلو رفتی با دیدن لیموزین سیاه رنگ دم در خونه شوکه شدی ولی طولی نکشید که تعجبت رو جایگزین خندت کرده و به سمتش رفتی اولش فک کردی خود لینو امده ولی با دیدن راننده اش از فکرت منصرف شدی..
راننده با دیدنت به سمتت امد و تا کمر تعظیم کرد و بعد اینکه برخاست با احترام شروع کرد به حرف زدن..
_سلام خانوم کیم من راننده آقای لی هستم ایشون گفته که به مقصد من برسونمتون!
÷اوه،که اینطور خوشبختم،میتونیم بریم.
زود به سمت در عقب لیموزین رفته و درو باز کرد که خنده ای به خاطر حس پرنسس های دیزینی که تو دلت شکوفه زده بود کرده و سوار ماشین شدی.
با سوار شدنت در توسط راننده بسته شد و تو هم شروع به برانداز کردن ماشین با دوتا چشات کردی..
واقعا خیلی خفن و قشنگ بود..لینو واقعا مثل پرنس های دیزنی باهات رفتار میکرد و تو هر از گاهی مثل پرنسس ها احساس خوشایندی میکردی:)
تنها یه سوال برات باقی مونده بود که آیا این واقعا اولین قرارتونه؟آخه یجوری بود انگار سالگرد چندین سال باهم بودنتونو جشن میگرفتین!
...
چندین دقیقه گذشت و بلاخره ماشین متوقف شد..چند دقیقه ای منتظر نشستی و بلاخره متوجه شدی که به مقصد رسیدین..
دستتو به در رسوندی و خواستی باز کنی که در باز شد و کسی که بازش کرده بود لینو بود..
کمی خجالت زده بودی ولی لینو خیلی رک و راست انگار که چندین ساله تو رابطه این..
تا خواستی پیاده شی که دست لینو که به سمتت گرفته شده بود متوقفت کرد..
=افتخار میدین بانو؟
خجالتو کنار گذاشته و لبخند پر رنگی تحویلش دادی..
÷البته پرنس لی..
متقابلا خنده ای تحویلت داد که دستتو رو دستش گذاشته و از ماشین پیاده شدی..
دستتو تو دستش قفل کرد و شروع کرد به جلو حرکت کردن که تو هم باهاش راه رفتیو قدم هاتو با قدم هاش میزان کردی..
هر از گاهی برمیگشت و نگاه عشق آمیزشو همراه با لبخند عمیق از ته دلش بهت تحویل میداد...که تو هر بار با این کارش قلبت پروانه ای میشد و لپات گل مینداخت..بیشتر و بیشتر
بلاخره وارد رستورانی که خالی از مردم بود و فقط کارکنان وجود داشتن شدین اولش تعجب کردی ولی ثانیه ای نگذشت که فهمیدی لینو برای راحتیت مکانو اجاره کرده:)*دانلود یک عدد لینو*
صندلیتو کشید که روش نشستی و پس از مطمئن شدن از راحتیت به سمت صندلی مقابلت رفته و روش نشست..
چند ثانیه ای همینطور قشنگ و با عشق به هم خیره شده بودین ولی خوب مدتی نگذشت لینو سر صحبتو باز کرد..
۲۴.۷k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.