『𝕃𝕠𝕧𝕖 𝕞𝕖 』
『𝕃𝕠𝕧𝕖 𝕞𝕖 』
Part 16
تهیونگ : آها خیالم راحت شد
آنا : وایییی حر لحظه ممکنه برسن تو چطوری آنقدر ریلکسی ؟
تهیونگ: توی این جور جلسات زیاد بودم فقط باید ریلکس بشینی و دقیق به حرفاشون گوش کنی و مواظب حرف هات باشی و سعی کنی بهترین پیشنهادات رو بدی
آنا : واو
.....: ببخشید ولی رییس شرکت ..... آمدن
تهیونگ. : بله ممنون
( چند دقیقه )
( بچه ها رییس شرکت ..... رو با + نشون میدم )
+: خب آقای کیم نظرتون درباره همکاری با ما چیه ؟
رییس کیم : عامله خوبیه ولی منشی آنا به من گفته بود شما می خوایم مقداری از سهام ما رو بخرید درسته ؟
+:او البته خوب شد گفتیم مای می خواستیم بخش زیادی رو از سهامتون رو خریداری کنیم ولی خب .......
رییس کیم : مشکلی پیش آمده ؟
+: می توانم ازتون یه خواهشی بکنم ؟
رییس کیم : بله بفرمایید
+ : میشه منشی هایمون رو با هم عوض کنیم
وقتی این جمله رو گفت واقعا برای یک لحظه خون توی رگام یخ زد
تهیونگ : ببخشید ولی با احترام باید این درخواستتون رو رد کنم
رییس کیم : تهیونگ ( جدی ) ....... ببخشید ولی چرا همچین چیزی رو میخواین ؟
+ : چون منشی بسیار زیبایی دارید
تهیونگ می خواست حرفی بزنه که پدرش مانع این کار شد و گفت
رییس کیم : ببخشید ولی من هم با پسرم موافقم و نمی توانم یه همچین کاری رو بکنم
+ : واقعا ! می توانم دلیلش رو بپرسم
رییس کیم : خب ..... چون آنا یکی از بهترین منشی های این مجموعه هست و خب تنها کسیه می تونن از پس کار های شرکت هم بر بیاد ..... اون طور که من دیدم همه منشی های قبلی با کارکنان شرکت مشکل داشتن و کارکنان رو اذیت می کردن و حتی کارشان هم درست انجام نمی دادن ولی آنا با همشون فرق داره برای همینه که درخواستتون رو رد می کنم
+ : خیله خب اون قدر هم مشکل بزرگی نیست
بعداً خدمتتون می رسم تا قرار داد ها رو ببندیم
رییس کیم : خوش آمدید
حمایت 🙂🥺🖤
ببخشید بچه ها این پارت کم شد امروز خیلی سرم شلوغ بود همینم به زور نوشتم 😅
__________________________________________________
شرطا
۱لایک
۱کامنت
۱فالو
Part 16
تهیونگ : آها خیالم راحت شد
آنا : وایییی حر لحظه ممکنه برسن تو چطوری آنقدر ریلکسی ؟
تهیونگ: توی این جور جلسات زیاد بودم فقط باید ریلکس بشینی و دقیق به حرفاشون گوش کنی و مواظب حرف هات باشی و سعی کنی بهترین پیشنهادات رو بدی
آنا : واو
.....: ببخشید ولی رییس شرکت ..... آمدن
تهیونگ. : بله ممنون
( چند دقیقه )
( بچه ها رییس شرکت ..... رو با + نشون میدم )
+: خب آقای کیم نظرتون درباره همکاری با ما چیه ؟
رییس کیم : عامله خوبیه ولی منشی آنا به من گفته بود شما می خوایم مقداری از سهام ما رو بخرید درسته ؟
+:او البته خوب شد گفتیم مای می خواستیم بخش زیادی رو از سهامتون رو خریداری کنیم ولی خب .......
رییس کیم : مشکلی پیش آمده ؟
+: می توانم ازتون یه خواهشی بکنم ؟
رییس کیم : بله بفرمایید
+ : میشه منشی هایمون رو با هم عوض کنیم
وقتی این جمله رو گفت واقعا برای یک لحظه خون توی رگام یخ زد
تهیونگ : ببخشید ولی با احترام باید این درخواستتون رو رد کنم
رییس کیم : تهیونگ ( جدی ) ....... ببخشید ولی چرا همچین چیزی رو میخواین ؟
+ : چون منشی بسیار زیبایی دارید
تهیونگ می خواست حرفی بزنه که پدرش مانع این کار شد و گفت
رییس کیم : ببخشید ولی من هم با پسرم موافقم و نمی توانم یه همچین کاری رو بکنم
+ : واقعا ! می توانم دلیلش رو بپرسم
رییس کیم : خب ..... چون آنا یکی از بهترین منشی های این مجموعه هست و خب تنها کسیه می تونن از پس کار های شرکت هم بر بیاد ..... اون طور که من دیدم همه منشی های قبلی با کارکنان شرکت مشکل داشتن و کارکنان رو اذیت می کردن و حتی کارشان هم درست انجام نمی دادن ولی آنا با همشون فرق داره برای همینه که درخواستتون رو رد می کنم
+ : خیله خب اون قدر هم مشکل بزرگی نیست
بعداً خدمتتون می رسم تا قرار داد ها رو ببندیم
رییس کیم : خوش آمدید
حمایت 🙂🥺🖤
ببخشید بچه ها این پارت کم شد امروز خیلی سرم شلوغ بود همینم به زور نوشتم 😅
__________________________________________________
شرطا
۱لایک
۱کامنت
۱فالو
۷.۷k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.