Escape love Continue Part. 3
به وعض شون خندم گرفت یکی فوحش میداد یکی از درد نیاز به خودش میپیچه و التماسم میکنه😂😂
+ اه گاد😂😂😂برید سر کارتون
درو بستمو سری از روت تاسف تکون میدامو سمت اتاق رفتم کیفمو گذاشتم روی میز ارایشی خودمو روی تخت و لو کردم
اهههه چقدر خوابم میاد 😪😪😪چراااا چیزی نیست خودش لباسا عوضی بشه یارا من باید پاشم برم مسواک بزنم اههههههههه لطفا جان هرکسی دوست دارید یک چیز به درد بخورد درست کنید من خسته شدم دیگه
با کلی غر غر پاشدم و لباس خوابمو پوشیدمو مسواکمو زدمو موهامو باز کردمو خوابیدم
«صبح روز بعد»
گوشیم زنگ می خورد با چشمایی که هنوز باز نشده توی تخت دنبال گوشی میگشتم گوشی رو پیدا کردم
یک چشمامو باز کردم ببین چیه
دیدم الارم گوشیمه
بازم یک روز دیگه اه خدا امروز کلی کارم دارم
پتو رو نمار زدم. سمت دستشویی رفتمو عملیات لازمه رو انجام دادم و امد بیرون
سمت کمدم رفتمو شلوار پارچه ای سیاهمو با یک نیم تنه سیاه و کت سیاهم پوشیدم
جلو اینه رفتمو اریش خیلی کمی کردمو برق لبمو برداشتم و چند بار هم لبای خوش کم زدمو کیف سیاه دستیمو با کلیدامو برداشتمو از اتاق زدم بیرون
از پله های امدم پایین و سمت اشپزخونه رفتم دیدم کسی نیست
رفتم توی اتاق کوکشون خواب بودن و پتو هم روشن نبود
اهههه اخر از دسته شما دوتا بچه سکته می کنم اخه شما دوتا که دهنتون بو شیر میده چه به عشق و عاشقی ( عه عه نگاه دختر بوزینه رو میره تو انگار نه انگار لختن)
پتو رو روشن انداختمو لباسای کثیفشون رو انداختم توی لباس چرکا لباس تمیز با حوله هاشون گذاشتم توی حمام و از اتاق امدم بیرون
ساعتو نگاه کردم ساعت هنوز هشته وقت دارم رفتمو براشون صبحونه درست کردمو گذاشتم روی میز خودمم صبحونه خوردم و ظرفا مو شستمو دستامو خوشک کردمو کیفمو برداشتم که برم
دیدم توت فرنگی ها خیلی بد دارن چشمک میزنن بهم کیفمو گذاشتمو رفتمو از توی کابینت ظرف تخت
ادامه پست بعدی😂
+ اه گاد😂😂😂برید سر کارتون
درو بستمو سری از روت تاسف تکون میدامو سمت اتاق رفتم کیفمو گذاشتم روی میز ارایشی خودمو روی تخت و لو کردم
اهههه چقدر خوابم میاد 😪😪😪چراااا چیزی نیست خودش لباسا عوضی بشه یارا من باید پاشم برم مسواک بزنم اههههههههه لطفا جان هرکسی دوست دارید یک چیز به درد بخورد درست کنید من خسته شدم دیگه
با کلی غر غر پاشدم و لباس خوابمو پوشیدمو مسواکمو زدمو موهامو باز کردمو خوابیدم
«صبح روز بعد»
گوشیم زنگ می خورد با چشمایی که هنوز باز نشده توی تخت دنبال گوشی میگشتم گوشی رو پیدا کردم
یک چشمامو باز کردم ببین چیه
دیدم الارم گوشیمه
بازم یک روز دیگه اه خدا امروز کلی کارم دارم
پتو رو نمار زدم. سمت دستشویی رفتمو عملیات لازمه رو انجام دادم و امد بیرون
سمت کمدم رفتمو شلوار پارچه ای سیاهمو با یک نیم تنه سیاه و کت سیاهم پوشیدم
جلو اینه رفتمو اریش خیلی کمی کردمو برق لبمو برداشتم و چند بار هم لبای خوش کم زدمو کیف سیاه دستیمو با کلیدامو برداشتمو از اتاق زدم بیرون
از پله های امدم پایین و سمت اشپزخونه رفتم دیدم کسی نیست
رفتم توی اتاق کوکشون خواب بودن و پتو هم روشن نبود
اهههه اخر از دسته شما دوتا بچه سکته می کنم اخه شما دوتا که دهنتون بو شیر میده چه به عشق و عاشقی ( عه عه نگاه دختر بوزینه رو میره تو انگار نه انگار لختن)
پتو رو روشن انداختمو لباسای کثیفشون رو انداختم توی لباس چرکا لباس تمیز با حوله هاشون گذاشتم توی حمام و از اتاق امدم بیرون
ساعتو نگاه کردم ساعت هنوز هشته وقت دارم رفتمو براشون صبحونه درست کردمو گذاشتم روی میز خودمم صبحونه خوردم و ظرفا مو شستمو دستامو خوشک کردمو کیفمو برداشتم که برم
دیدم توت فرنگی ها خیلی بد دارن چشمک میزنن بهم کیفمو گذاشتمو رفتمو از توی کابینت ظرف تخت
ادامه پست بعدی😂
۲۱.۷k
۱۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.