چندپارتی شوگا
چندپارتی شوگا
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۷
صبح:
یوری ویو:
با لگدای سنا از خواب بیدار شدم
یوری:د آخه مادر....چرا عین اسب لگد میزنی!!!!
سنا:چی مینالی؟
یاد دیشب افتادم...هیچی از دیشب یادم نمیاد نکنه کاری کرده باشم...وایییی اون من و گذاشت رو تخت...خاک عالم تو سرت سنا با این نظری که دادی
بلند شدیم حاضر شدیم بریم مدرسه و سوار ماشین شدم خواستم امروز خودم برونم..سناهم هنوز نرفته..انگار دارن خونشونو بازسازی میکنن هنوز یه چند وقت دیگه اینجاست..تو راه بودیم که که ماشین اونا رو دیدم کرمم فعال شده بود گاز دادم تا برسم به جای پارکشون پارک کردم که رسیدن
شوگا ویو:
داشتیم میرفتیم به سمت مدرسه که ماشین یوری رو دیدم که داشتن میرفتن سمت جا پارک ما..این دختر چرا انقد رو مخه؟با پیاده شدن اونا منم پیاده شدم و رفتم سمتش
شوگا:چه مشکلی با من داری..هاا؟
یوری:نمیدونم شاید از حرص دادنت لذت میبرم
شوگا:دختره ی رومخ
یوری:نظر لطفته عزیزم..راستی دیشب که کاری نکردم
منظورشو گرفتم و گفتم:نه کاری نکردی
یوری:اوکی
بعدش رفتن
ماهم رفتیم تو کلاس که استاد اومد
استاد:سلام بچه ها..قبل از این که کلاسو شروع کنیم میخوایم هم اتاقی هارو انتخاب کنم که فردا بت وسایل مورد نیاز بیاین و فردا بدلیل کارهای اضافی مدرسه درس نداریم فقط با هم اتاقی هاتون به خونه هاتون میرین
خب شروع میکنیم...
اگه کمه معذرت🙂
وقتی عاشق پسر بد مدرسه میشی🦋🤍
پارت۷
صبح:
یوری ویو:
با لگدای سنا از خواب بیدار شدم
یوری:د آخه مادر....چرا عین اسب لگد میزنی!!!!
سنا:چی مینالی؟
یاد دیشب افتادم...هیچی از دیشب یادم نمیاد نکنه کاری کرده باشم...وایییی اون من و گذاشت رو تخت...خاک عالم تو سرت سنا با این نظری که دادی
بلند شدیم حاضر شدیم بریم مدرسه و سوار ماشین شدم خواستم امروز خودم برونم..سناهم هنوز نرفته..انگار دارن خونشونو بازسازی میکنن هنوز یه چند وقت دیگه اینجاست..تو راه بودیم که که ماشین اونا رو دیدم کرمم فعال شده بود گاز دادم تا برسم به جای پارکشون پارک کردم که رسیدن
شوگا ویو:
داشتیم میرفتیم به سمت مدرسه که ماشین یوری رو دیدم که داشتن میرفتن سمت جا پارک ما..این دختر چرا انقد رو مخه؟با پیاده شدن اونا منم پیاده شدم و رفتم سمتش
شوگا:چه مشکلی با من داری..هاا؟
یوری:نمیدونم شاید از حرص دادنت لذت میبرم
شوگا:دختره ی رومخ
یوری:نظر لطفته عزیزم..راستی دیشب که کاری نکردم
منظورشو گرفتم و گفتم:نه کاری نکردی
یوری:اوکی
بعدش رفتن
ماهم رفتیم تو کلاس که استاد اومد
استاد:سلام بچه ها..قبل از این که کلاسو شروع کنیم میخوایم هم اتاقی هارو انتخاب کنم که فردا بت وسایل مورد نیاز بیاین و فردا بدلیل کارهای اضافی مدرسه درس نداریم فقط با هم اتاقی هاتون به خونه هاتون میرین
خب شروع میکنیم...
اگه کمه معذرت🙂
۵.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.