کاوره پارتو ببینید عشق کولید🗿💔
کاوره پارتو ببینید عشق کولید🗿💔
مح چقد جاذاب لعنتیم🗿💔
بعده سال ها پارت ژدید💔🗿
الان درخواستی یه خوشملمو میزالم🥺
_________________________________________
موضوع: اگه حسودی کنن
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
مایکی:
داشتی تو پارک راه میرفتی که یهو کازو رو دیدی(شانسه؟ 🗿💔) ازونجایی که کازو یکی از رفقات بود از پشت جهت کرم ریزی پریدی رو کولش....
ا.ت: مح کیم؟
کازو: تو مایکی هستی که صداتو نازک کردی و میخوای کرم بریز.... صب کن... ا.تتتتتت توییییی؟
ا.ت: نه ازرائیله😐خو منم دیه
از قضا مایکی هم ازونور رو کول کنچین جونش بود و داشت میومد... دراکن جان با دیدن بغل تو بغله تو و کازو پراش ریختو خشکش زد...
مایکی: کنچین.. چرا وایسادی؟*خوابالو*
دراکن: هیچی ت.. تو بخواب...
مایکی که سرشو بالا گرفتو مستقیم با دیدن اون صحنه از خواب در اومد
از کول کنچین جونش پرید پایینو داش اروم اروم میومد سمتتون....
دراکن: م.. مایکی وایساااا
مایکی از پشت با لبخند عصبی دستشو رو شونت گذاش...
مایکی: چه خبرا ا.ت چان؟...
ا.ت: عهههه مایکییی سیلامممم، کازو رو دیدم اومدم پیشش باهم گفت و گو کولیم^-^
مایکی: راجب چی؟
ا.ت: راجب هرچی شع•-•
کازو که تورو بغل کرد.... مایکی هم اماده خفه کردن بود که...
کازو: ا.ت منو باجی قرار داریم خودافظ^^
ا.ت: بای^^
مایکی هم کله روز تورو تو بغلش گرفته بود و اگه چیزی میگفتی میگف تو الان میری پیش اون موز گندیده من نمیزارم، به حرفه توهم گوش نمیداد😐💔
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
باجی:
تو و چیفی امروز قرار بود برین بیرون تا گربه هاتونو باهم مزدوج کنین؛-؛ چون گربه تو یه گربه ماده خوشمل بود و اسمشم ا.گ بود.. پک جی هم که نر بود....
خلاصه یه شلوار جین و یه هودی پوشیدی و گربه رو برداشتی رفتی پیشه چافایه اینا🤡
*در زدن*
*چیفی درو وا کرد*
چیفی: سلاممم ا.ت سانننننن^^(چون رل باجی هستی بهت احترا میزاره میگه سان بچم😭)
ا.ت: سیلام چافایه^^اماده اید؟
چیفی گربشو برداشت اومد*: ارع ا.ت سان
رفتین تو پارک نشستین و تا غروب منتظر جور شدن گربه هاتون بودین... تو چون تا صب انیمه دیده بودی خوابت بردو از قضا سرت افتاد رو شونه چافایه و دیقن همون لحظه گربه هاتون اوکی شدن...(شانس ما به روایت متن🗿👍🏻) چافایه: ا.ت ساننن بلخره... صب کن ا.ت سان؟ تو رو شونم خوابت بردع؟ واییی اگه باجی سان ببینه کفنم میکنههههه ا.ت سان پاش...
یهو باجی پرید وسط*
باجی: چیفویو... ببخشید مزاحمه قرارتون میشمااا ولی، ا.تتتتتتتتتتتتتتتتت*عربده*
تو که عینه جت پریدی*: چیههههههههه؟
باجی: تو داری با این *زدن یه پس گردنی به چیفی*چه غلطی میکنیییی؟
ا.ت: اقااا به مولا منو چیفویو اومدیم بیرون تا گربه هامون اوکی شن من همین الان خوابم برددددد
/ادامش پارت بعد/
مح چقد جاذاب لعنتیم🗿💔
بعده سال ها پارت ژدید💔🗿
الان درخواستی یه خوشملمو میزالم🥺
_________________________________________
موضوع: اگه حسودی کنن
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
مایکی:
داشتی تو پارک راه میرفتی که یهو کازو رو دیدی(شانسه؟ 🗿💔) ازونجایی که کازو یکی از رفقات بود از پشت جهت کرم ریزی پریدی رو کولش....
ا.ت: مح کیم؟
کازو: تو مایکی هستی که صداتو نازک کردی و میخوای کرم بریز.... صب کن... ا.تتتتتت توییییی؟
ا.ت: نه ازرائیله😐خو منم دیه
از قضا مایکی هم ازونور رو کول کنچین جونش بود و داشت میومد... دراکن جان با دیدن بغل تو بغله تو و کازو پراش ریختو خشکش زد...
مایکی: کنچین.. چرا وایسادی؟*خوابالو*
دراکن: هیچی ت.. تو بخواب...
مایکی که سرشو بالا گرفتو مستقیم با دیدن اون صحنه از خواب در اومد
از کول کنچین جونش پرید پایینو داش اروم اروم میومد سمتتون....
دراکن: م.. مایکی وایساااا
مایکی از پشت با لبخند عصبی دستشو رو شونت گذاش...
مایکی: چه خبرا ا.ت چان؟...
ا.ت: عهههه مایکییی سیلامممم، کازو رو دیدم اومدم پیشش باهم گفت و گو کولیم^-^
مایکی: راجب چی؟
ا.ت: راجب هرچی شع•-•
کازو که تورو بغل کرد.... مایکی هم اماده خفه کردن بود که...
کازو: ا.ت منو باجی قرار داریم خودافظ^^
ا.ت: بای^^
مایکی هم کله روز تورو تو بغلش گرفته بود و اگه چیزی میگفتی میگف تو الان میری پیش اون موز گندیده من نمیزارم، به حرفه توهم گوش نمیداد😐💔
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
باجی:
تو و چیفی امروز قرار بود برین بیرون تا گربه هاتونو باهم مزدوج کنین؛-؛ چون گربه تو یه گربه ماده خوشمل بود و اسمشم ا.گ بود.. پک جی هم که نر بود....
خلاصه یه شلوار جین و یه هودی پوشیدی و گربه رو برداشتی رفتی پیشه چافایه اینا🤡
*در زدن*
*چیفی درو وا کرد*
چیفی: سلاممم ا.ت سانننننن^^(چون رل باجی هستی بهت احترا میزاره میگه سان بچم😭)
ا.ت: سیلام چافایه^^اماده اید؟
چیفی گربشو برداشت اومد*: ارع ا.ت سان
رفتین تو پارک نشستین و تا غروب منتظر جور شدن گربه هاتون بودین... تو چون تا صب انیمه دیده بودی خوابت بردو از قضا سرت افتاد رو شونه چافایه و دیقن همون لحظه گربه هاتون اوکی شدن...(شانس ما به روایت متن🗿👍🏻) چافایه: ا.ت ساننن بلخره... صب کن ا.ت سان؟ تو رو شونم خوابت بردع؟ واییی اگه باجی سان ببینه کفنم میکنههههه ا.ت سان پاش...
یهو باجی پرید وسط*
باجی: چیفویو... ببخشید مزاحمه قرارتون میشمااا ولی، ا.تتتتتتتتتتتتتتتتت*عربده*
تو که عینه جت پریدی*: چیههههههههه؟
باجی: تو داری با این *زدن یه پس گردنی به چیفی*چه غلطی میکنیییی؟
ا.ت: اقااا به مولا منو چیفویو اومدیم بیرون تا گربه هامون اوکی شن من همین الان خوابم برددددد
/ادامش پارت بعد/
۸.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.