هایتانی های من
رفت سمت تلفنشو جواب داد
#چی...اما
اعصبانی بود اخم کرده بودو پاشو به زمین می کوبید
تلفنو قطع کردو پرت کرد سمت دیوار
با سرعت اومد سمتم
# شانس آوردی عروسک خانوم
دستامو باز کرد
ب..ببخشی-
# خفه شو و دنبالم بیا
پشت سرش راه میرفتم
برام سوال بود داره کجا میبرتم
رسیدم به پارکینگ در یه ماشین و باز کرد
وای دوباره اون مرد مو سفید
& یه تنبه دیگه برات مد نظر دارم
# برسونمتون ؟
& نه خودم میبرمش
یهو یه چیزی محکم کوبیده شد به سرم
(پرش زمانی به دو ساعت بعد )
چشمام باز کردم
رو یه تخت دراز کشیده بودم
اومدم بلند شم دیدم دستو پام بسته است
رو بروم میز آرایشی بود می تونستم خودمو ببینم
لعنتی این چه لباسیه اصلا لباسه
انگار یه تور تنم کردن
....
#چی...اما
اعصبانی بود اخم کرده بودو پاشو به زمین می کوبید
تلفنو قطع کردو پرت کرد سمت دیوار
با سرعت اومد سمتم
# شانس آوردی عروسک خانوم
دستامو باز کرد
ب..ببخشی-
# خفه شو و دنبالم بیا
پشت سرش راه میرفتم
برام سوال بود داره کجا میبرتم
رسیدم به پارکینگ در یه ماشین و باز کرد
وای دوباره اون مرد مو سفید
& یه تنبه دیگه برات مد نظر دارم
# برسونمتون ؟
& نه خودم میبرمش
یهو یه چیزی محکم کوبیده شد به سرم
(پرش زمانی به دو ساعت بعد )
چشمام باز کردم
رو یه تخت دراز کشیده بودم
اومدم بلند شم دیدم دستو پام بسته است
رو بروم میز آرایشی بود می تونستم خودمو ببینم
لعنتی این چه لباسیه اصلا لباسه
انگار یه تور تنم کردن
....
۵.۹k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.