part 1
سلام من ات هستم من توی شرکت کار میکنم و یه رییس
خیلی جذاب هم دارم
اسمش جیمینه
ولی ما باید بهش بگیم آقای پارک
من عاشق اونم اما اون همیشه به من گیر میده و سرمداد میزنه
اما چند روز هست خیلی مهربونه شده باهام
حتی دیروز بهم گفت میخوام حقوقتو دو برابر کنم
بعید میدونم عاشقم باشه چون خودش زن داره
توی افکار خودم بودم که در اتاقم زده شد
_بفرماید
:سلام لونا میگم امشب وقتت آزاده؟
_بله آقای پارک چطور
:خب میگم میشه امروز بریم کافه
_اما آقای پارک شما زن دار..
با دستی که روی دهنم گذاشته شد حرفم نصفه موند
:من اینو نگفتم میخواستم بگم میای یا نه؟
_چشم میام
:عالیه ساعت پنج اونجا باش
_چشم
:خب من دیگه برم
افکار لونا
ووییییی اون همین الان منو به کافه دعوت کرد باید
این خبرو به نزاکو
بدم
در اتاق نزاکو در زدم و اومدم تو
به محض اینکه درو باز کردم
داد زدم و گفتم نزاکوووووو
+چیه دختر
_اقای پارک همین الان منو دعوت کرد به کافه
+واقعاااا این عالیه کهه
نبنبتبامبمبکیکیمنیمیمیدبنیکزدزم✨✨✨✨
اره همینطوره
خب ادامش برا فردا
خیلی جذاب هم دارم
اسمش جیمینه
ولی ما باید بهش بگیم آقای پارک
من عاشق اونم اما اون همیشه به من گیر میده و سرمداد میزنه
اما چند روز هست خیلی مهربونه شده باهام
حتی دیروز بهم گفت میخوام حقوقتو دو برابر کنم
بعید میدونم عاشقم باشه چون خودش زن داره
توی افکار خودم بودم که در اتاقم زده شد
_بفرماید
:سلام لونا میگم امشب وقتت آزاده؟
_بله آقای پارک چطور
:خب میگم میشه امروز بریم کافه
_اما آقای پارک شما زن دار..
با دستی که روی دهنم گذاشته شد حرفم نصفه موند
:من اینو نگفتم میخواستم بگم میای یا نه؟
_چشم میام
:عالیه ساعت پنج اونجا باش
_چشم
:خب من دیگه برم
افکار لونا
ووییییی اون همین الان منو به کافه دعوت کرد باید
این خبرو به نزاکو
بدم
در اتاق نزاکو در زدم و اومدم تو
به محض اینکه درو باز کردم
داد زدم و گفتم نزاکوووووو
+چیه دختر
_اقای پارک همین الان منو دعوت کرد به کافه
+واقعاااا این عالیه کهه
نبنبتبامبمبکیکیمنیمیمیدبنیکزدزم✨✨✨✨
اره همینطوره
خب ادامش برا فردا
۳.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.