در خطوط موازی چشمانت
در خطوط موازی چشمانت
سالهاست قدم زده ام
و هر سال پاییز
خرد می شوم در برگ برگ پلکهایت
...
مرا ببر به زیر بالهای پرنده ی مهاجر لبخندت
بگذار آرام گیرم
اینجا دلهره ی دوست داشتنت
تولدی دوباره را درد می کشد
این بار، خطوط موازی چشمانت
به راه های حادثه در گیرند
این پاها
چگونه دوام آورد
به خطوطی بن بست...؟
سالهاست قدم زده ام
و هر سال پاییز
خرد می شوم در برگ برگ پلکهایت
...
مرا ببر به زیر بالهای پرنده ی مهاجر لبخندت
بگذار آرام گیرم
اینجا دلهره ی دوست داشتنت
تولدی دوباره را درد می کشد
این بار، خطوط موازی چشمانت
به راه های حادثه در گیرند
این پاها
چگونه دوام آورد
به خطوطی بن بست...؟
۱.۸k
۲۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.