نمیدانم مثل همیشه🤷♀️
نمیدانم مثل همیشه🤷♀️
لیلی :چطوره هم باهم بیاین خونه ی من باهم بمونیم🤨🤔
سانزو:عالیه من خواهرم رو هم میارم
مایکی :موافقم به بقیه هم خبر میدم اوکی،؟
گذر زمان خونه ی لیلی
نکته لیلی و سانزو اینجا تنهان
هینتای از اینجا شروع میشه 🔞جنبه نداری نخون و گزارشم نکن😑😶
سانزو :لیلی این پتو هارو کجا بزارم ،؟
سانزو داشت میرفت پیش لیلی که یهو من لیلی افتادیم رو پتو ها و لیلی
افتاد روی سانزو و سانزد تحریک شد و با خماری در گوش لیلی گفت
سانزو :لیلی میدونستی که بدنت خیلی نرمه
لیلی سرخ شده بود و میخواست بلند شه که سانزو دستش رو گرفت و لباش رو گذاشت رو لبای لیلی و شروع کرد به بوسیدنش لیلی اولش تعجب کرد ولی بعد همراهی کرد و هرچقدر که میگذشت خشن تر میشد بعد شروع کرد به مارک گذاشتن و بله دیگه یه شب بزرگ داشتید
ببخشید اگر بد شدش اولین بارمه هینتای مینویسم😅
حمایت کنید😚
بعدا پارت بعدم میزارم☺
لیلی :چطوره هم باهم بیاین خونه ی من باهم بمونیم🤨🤔
سانزو:عالیه من خواهرم رو هم میارم
مایکی :موافقم به بقیه هم خبر میدم اوکی،؟
گذر زمان خونه ی لیلی
نکته لیلی و سانزو اینجا تنهان
هینتای از اینجا شروع میشه 🔞جنبه نداری نخون و گزارشم نکن😑😶
سانزو :لیلی این پتو هارو کجا بزارم ،؟
سانزو داشت میرفت پیش لیلی که یهو من لیلی افتادیم رو پتو ها و لیلی
افتاد روی سانزو و سانزد تحریک شد و با خماری در گوش لیلی گفت
سانزو :لیلی میدونستی که بدنت خیلی نرمه
لیلی سرخ شده بود و میخواست بلند شه که سانزو دستش رو گرفت و لباش رو گذاشت رو لبای لیلی و شروع کرد به بوسیدنش لیلی اولش تعجب کرد ولی بعد همراهی کرد و هرچقدر که میگذشت خشن تر میشد بعد شروع کرد به مارک گذاشتن و بله دیگه یه شب بزرگ داشتید
ببخشید اگر بد شدش اولین بارمه هینتای مینویسم😅
حمایت کنید😚
بعدا پارت بعدم میزارم☺
۲.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.