bitter and sweet
bitter and sweet
part5
نگهبان به جین زنگ زد
پرش به 10دقیقه بعد
جین وارد عمارت شد و رفت پیش نگهبان
جین:چه کسی رو باید درمان کنم
نگهبان : لطفاً همراهم بیاید راه رو بهتون نشون میدم
جین دنبال نگهبان رفت
جین ویو
نگهبان بردم جلوی اتاق شکنجه
وای تهیونگ دوباره چه گندی زدی
جین همون موقع که در اتاق رو باز کرد دید که یه دختر غرق خون افتاده اون وسط
جین زود رفت پیشش و دید زخماش خیلی عمیقه و زود شروع به درمان کردن ات کرد همینجور که داشت درمانش میکرد
جین :تهیونگ چیکار کردی با این دختر (آروم و زیر لب)
جین ات رو درمان کرد و به نگهبانان گفت بیان ات رو ببرن روی تختش بخوابوننش.
نگهبانا اومدن آن رو بردن روی تختش خوابوندن و بعدشم رفتن
جین رفت پیش اجوما
جین :سلام اجوما 🙂
اجوما:سلام پسرم
جین:میگم اجوما تهیونگ الان کجاست
اجوما : توی اتاقشون هستن
جین :خیلی ممنون اجوما
اجوما:خواهش میکنم
جین ویو
باید با تهیونگ راجب اینکه چرا اون دختر رو اینجوری شکنجه داده صحبت کنم
جین رفت و در اتاق تهیونگ و زد
تهیونگ: کیه؟
جین :منم تهیونگ
تهیونگ :عه هیونگ تویی بیا تو
جین رفت توی اتاق تهیونگ و نشست روی لبه ی تخت
جین:تهیونگ بیا اینجا بشین باید درباره چیزی باهات حرف بزنم
تهیونگ :باشه
تهیونگ رفت نشست پیشش
جین:تهیونگ این چه کاری بود که با اون دختر کردی
تهیونگ :حقش بود
جین :خب چیکار کرده بود .جاسوس هان سوک بود؟(هان سوک یکی از بزرگترین دشمنای تهیونگ)
تهیونگ نه بابا اون هان سوک اسگل که نمیتونه جاسوس بفرسته
جین:خب چیکار کرده بود
تهیونگ فلفل زیاد ریخته بود توی غذا
جین:......
خماری😂
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍
part5
نگهبان به جین زنگ زد
پرش به 10دقیقه بعد
جین وارد عمارت شد و رفت پیش نگهبان
جین:چه کسی رو باید درمان کنم
نگهبان : لطفاً همراهم بیاید راه رو بهتون نشون میدم
جین دنبال نگهبان رفت
جین ویو
نگهبان بردم جلوی اتاق شکنجه
وای تهیونگ دوباره چه گندی زدی
جین همون موقع که در اتاق رو باز کرد دید که یه دختر غرق خون افتاده اون وسط
جین زود رفت پیشش و دید زخماش خیلی عمیقه و زود شروع به درمان کردن ات کرد همینجور که داشت درمانش میکرد
جین :تهیونگ چیکار کردی با این دختر (آروم و زیر لب)
جین ات رو درمان کرد و به نگهبانان گفت بیان ات رو ببرن روی تختش بخوابوننش.
نگهبانا اومدن آن رو بردن روی تختش خوابوندن و بعدشم رفتن
جین رفت پیش اجوما
جین :سلام اجوما 🙂
اجوما:سلام پسرم
جین:میگم اجوما تهیونگ الان کجاست
اجوما : توی اتاقشون هستن
جین :خیلی ممنون اجوما
اجوما:خواهش میکنم
جین ویو
باید با تهیونگ راجب اینکه چرا اون دختر رو اینجوری شکنجه داده صحبت کنم
جین رفت و در اتاق تهیونگ و زد
تهیونگ: کیه؟
جین :منم تهیونگ
تهیونگ :عه هیونگ تویی بیا تو
جین رفت توی اتاق تهیونگ و نشست روی لبه ی تخت
جین:تهیونگ بیا اینجا بشین باید درباره چیزی باهات حرف بزنم
تهیونگ :باشه
تهیونگ رفت نشست پیشش
جین:تهیونگ این چه کاری بود که با اون دختر کردی
تهیونگ :حقش بود
جین :خب چیکار کرده بود .جاسوس هان سوک بود؟(هان سوک یکی از بزرگترین دشمنای تهیونگ)
تهیونگ نه بابا اون هان سوک اسگل که نمیتونه جاسوس بفرسته
جین:خب چیکار کرده بود
تهیونگ فلفل زیاد ریخته بود توی غذا
جین:......
خماری😂
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍
۶.۴k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.