زندگی من پارت 3
زندگی من پارت 3
که یهو رسیدیم
کوک: این بانوی من نمیخاد بیاد پایین ؟
ات: اوک پیاده شدیم من میدونستم امروز تولد کوکه میخواستم سوپرایزش کنم
کوک: بوسم کن
ات: نه
کوک: چلااا
ات: دوست ندارم
کوک: گریه کنمم؟
ات: بکن
کوک: از حرف ات نارات شدم حتی نمیدونست امروز تولدمه من که بهش گفته بودم اصلاً ولش کن
ات: واییی دلم براش سوخت زنگ زدم به الکس
الکس: الو
ات: سلام میا وقتی من با تو مثل دوست پسر حرف میزنم بدون دارم کوکو اذیت میکنم پس همکاری کن
الکس: اوک حله
ات: رفتم کنتر کوک نشستم
ات: سلام شاهزاده ی من
الکس: سلام بانوی من
ات: میای فردا بریم بیرون
الکس: شما جون بخایید چشم بریم
ات: اوکی بای شاهزاده
الکس: بای بانوی من
کوک: اون کی بود؟( عصبی(
ات: دوستم
کوک: بده من
ات: نمیخاممم
کوک: ات رو مخم راه نرو بده من گوشیتو
ات: شخصیه
کوک: شخصیه اره الان که تنبیهت کردم میفهمی
ات: یهو منو گرفت پرتم کرد رو تخت و ............
( بقیش اصماته هر کی بقیشو میخواد بیاد پی )
بای ببخشید کم شدد❤️❤️❤️❤️❤️
که یهو رسیدیم
کوک: این بانوی من نمیخاد بیاد پایین ؟
ات: اوک پیاده شدیم من میدونستم امروز تولد کوکه میخواستم سوپرایزش کنم
کوک: بوسم کن
ات: نه
کوک: چلااا
ات: دوست ندارم
کوک: گریه کنمم؟
ات: بکن
کوک: از حرف ات نارات شدم حتی نمیدونست امروز تولدمه من که بهش گفته بودم اصلاً ولش کن
ات: واییی دلم براش سوخت زنگ زدم به الکس
الکس: الو
ات: سلام میا وقتی من با تو مثل دوست پسر حرف میزنم بدون دارم کوکو اذیت میکنم پس همکاری کن
الکس: اوک حله
ات: رفتم کنتر کوک نشستم
ات: سلام شاهزاده ی من
الکس: سلام بانوی من
ات: میای فردا بریم بیرون
الکس: شما جون بخایید چشم بریم
ات: اوکی بای شاهزاده
الکس: بای بانوی من
کوک: اون کی بود؟( عصبی(
ات: دوستم
کوک: بده من
ات: نمیخاممم
کوک: ات رو مخم راه نرو بده من گوشیتو
ات: شخصیه
کوک: شخصیه اره الان که تنبیهت کردم میفهمی
ات: یهو منو گرفت پرتم کرد رو تخت و ............
( بقیش اصماته هر کی بقیشو میخواد بیاد پی )
بای ببخشید کم شدد❤️❤️❤️❤️❤️
۶.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.