فیک عشق کودکی من
پارت ۲۴
***
ا/ت: بعد مدتی خرید کردن خسته شدیم و تو یه کافی شاپ نشستیم تا چیزی بخوریم که جونگ یول بیدار شد* ای وایی عشق من بیدار شود...شلام پسر کوشولو ( کیوت)
جونگ یول: خنده* ( رفت بغل ا/ت که از دور جونگ کوک رو دید که سفارشو داده داره بر میگرده)..باا..باا ( داد بچگونه)
کوک: جانممم نفسممم ( اومد بغلم)
جونگ یول: آآآببب..آآببب
کوک: تشنه ای؟..تو یه لیوان پلاستیکی براش آب ریختم و براش نگه داشتم تا آب بخوره
ا/ت: خوشمل من چه کیوتهه
جونگ یول: خنده * (سرشو به سینه جونگ کوک تکیه داد)
کوک: اوخیی..نفسممم بیا یکم بریم دور دور...من میرم یکم بگردونمش..سفارشا اومد زنگ بزنین
ا/ت: باشه
کوک: لپشو بوسیدم* بریم پدر پسری خلوت کنیم ..هاان؟!
***
ا/ت: بعد مدتی خرید کردن خسته شدیم و تو یه کافی شاپ نشستیم تا چیزی بخوریم که جونگ یول بیدار شد* ای وایی عشق من بیدار شود...شلام پسر کوشولو ( کیوت)
جونگ یول: خنده* ( رفت بغل ا/ت که از دور جونگ کوک رو دید که سفارشو داده داره بر میگرده)..باا..باا ( داد بچگونه)
کوک: جانممم نفسممم ( اومد بغلم)
جونگ یول: آآآببب..آآببب
کوک: تشنه ای؟..تو یه لیوان پلاستیکی براش آب ریختم و براش نگه داشتم تا آب بخوره
ا/ت: خوشمل من چه کیوتهه
جونگ یول: خنده * (سرشو به سینه جونگ کوک تکیه داد)
کوک: اوخیی..نفسممم بیا یکم بریم دور دور...من میرم یکم بگردونمش..سفارشا اومد زنگ بزنین
ا/ت: باشه
کوک: لپشو بوسیدم* بریم پدر پسری خلوت کنیم ..هاان؟!
۱۶.۵k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.