آرام جانم
صدایم کن!
لبخندهایت را گم کرده ام!
دست هایم را بگیر!
کلماتت را نمی شنوم
حرفی بزن!
صورتِ پنجره گرم گفتگوست!
چیزی بگو! مثلاً بگو؛
حالت خوب است بهار نارنجِ من؟!
بگو دوستت دارم فرشته ی خوشبختی!
هنوز منتظر آن اتّفاقم
منتظر همان اشک قاب شده
میان چشم هایت!
و آواز مقدّس باران، که ریز ریز
با نفس های خیس تو
کنار گوشم لب می زند
عشق منی، بانو ...
لبخندهایت را گم کرده ام!
دست هایم را بگیر!
کلماتت را نمی شنوم
حرفی بزن!
صورتِ پنجره گرم گفتگوست!
چیزی بگو! مثلاً بگو؛
حالت خوب است بهار نارنجِ من؟!
بگو دوستت دارم فرشته ی خوشبختی!
هنوز منتظر آن اتّفاقم
منتظر همان اشک قاب شده
میان چشم هایت!
و آواز مقدّس باران، که ریز ریز
با نفس های خیس تو
کنار گوشم لب می زند
عشق منی، بانو ...
۱۰.۹k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.