فیک کوک
فیک کوک
ات دختر خل چل و پایه و نترس
کوک مافیا خشن
ات ویو
+ هه سووووو اماده شو بریم پیاده روی
& ساعت سه شبه ها ولی باشه
+ افرین بزار زنگ بزنم سوجین بیاد
& احمق اون طبقه بالا زندگی میکنه میریم بهش میگیم
+ نه بهش زنگ میزنم
بعد چنتا بوق
℅ سلام عن
+ سلام گوز میخوایم با هه سو بریم پیاده روی میای ؟
℅ فکر خوبیه نصف شب پس باشه دو دیقه دیگه پایینم
پرش زمانی
از خونه زدیم بیرون چند دقیقه ای میگذشت که صدای شلیک اومد
+ عررر بیاین بریم ببینیم چیشده کی مرده یه عکس باهاش بگیریم
℅& اوسکلیییی
+ اره بریم
&℅ هعیی باشههه
وقتی رسیدیم یه دختر غرق خون بود منم از خدا خواسته و نترس و خر گوشیو دادم دست هه سو و سوجین چنتا عکس بگیریم
یهو رنگ دوتاشون پرید
+ جن دیدید
& ات پشت سرت
+ خب
℅ ببین
+ عکس بگیر مسخره بازی در نیار یبار تو عمرم یه مرده دیدم عکس بگیرم
- با چه اجازه ای؟
برگشتم و با یه پسر کراش با موهای مشکی و چشمای تیله ای مواجه شدم
+ وای ننه چقد شبیه خرگوشی
- به چه جرعتی همیچین حرفی زدی هاننننن
+ تو با چه جرعتی سر من داد میزنییییی
یهو اصلحشو در اورد
+ فرار کنیددددد
شروع کردیم دوییدن اون پسره هم دنبالمون بود رسیدیم به جایی که غار مانند بود رفتیم تو
& احمق میمردی عکس نگیری
+ ولش حالا عکسارو بده
عکسارو که دیدم خیلی باحال بود
کم کم صبح شد ماهم راهی خونه شدیم رسیدیم خونه خیلی خوابمون میومد واسه همین رفتیم خوابیدیم وقتی بیدار شد هه سو و سوجین نبودن رفتم تو سالن با چیزی که مواجه شدم تعجب کردم سوجین و هه سو داشتن غذا درست میکردن عرررر
+ چیشد شما دارید غذا درست میکنید
& به لطف شما دیشب کارتومون گم شد
+ فدای سرت
℅ نشسته ام به در نگاه میکنم
+ غذارو که خوردیم میریم شهر بازی
& اخجوننننن
℅ یسسسسس
پرش زمانی
غذا رو خوردیم کم کم اماده شدیم و با ماشین راهی شدیم سقف ماشین رو باز کردم و راه افتادیم یه ربعی تو راه بودیم که چراغ قرمز شد از چراغ قرمز متنفرم ....
ات دختر خل چل و پایه و نترس
کوک مافیا خشن
ات ویو
+ هه سووووو اماده شو بریم پیاده روی
& ساعت سه شبه ها ولی باشه
+ افرین بزار زنگ بزنم سوجین بیاد
& احمق اون طبقه بالا زندگی میکنه میریم بهش میگیم
+ نه بهش زنگ میزنم
بعد چنتا بوق
℅ سلام عن
+ سلام گوز میخوایم با هه سو بریم پیاده روی میای ؟
℅ فکر خوبیه نصف شب پس باشه دو دیقه دیگه پایینم
پرش زمانی
از خونه زدیم بیرون چند دقیقه ای میگذشت که صدای شلیک اومد
+ عررر بیاین بریم ببینیم چیشده کی مرده یه عکس باهاش بگیریم
℅& اوسکلیییی
+ اره بریم
&℅ هعیی باشههه
وقتی رسیدیم یه دختر غرق خون بود منم از خدا خواسته و نترس و خر گوشیو دادم دست هه سو و سوجین چنتا عکس بگیریم
یهو رنگ دوتاشون پرید
+ جن دیدید
& ات پشت سرت
+ خب
℅ ببین
+ عکس بگیر مسخره بازی در نیار یبار تو عمرم یه مرده دیدم عکس بگیرم
- با چه اجازه ای؟
برگشتم و با یه پسر کراش با موهای مشکی و چشمای تیله ای مواجه شدم
+ وای ننه چقد شبیه خرگوشی
- به چه جرعتی همیچین حرفی زدی هاننننن
+ تو با چه جرعتی سر من داد میزنییییی
یهو اصلحشو در اورد
+ فرار کنیددددد
شروع کردیم دوییدن اون پسره هم دنبالمون بود رسیدیم به جایی که غار مانند بود رفتیم تو
& احمق میمردی عکس نگیری
+ ولش حالا عکسارو بده
عکسارو که دیدم خیلی باحال بود
کم کم صبح شد ماهم راهی خونه شدیم رسیدیم خونه خیلی خوابمون میومد واسه همین رفتیم خوابیدیم وقتی بیدار شد هه سو و سوجین نبودن رفتم تو سالن با چیزی که مواجه شدم تعجب کردم سوجین و هه سو داشتن غذا درست میکردن عرررر
+ چیشد شما دارید غذا درست میکنید
& به لطف شما دیشب کارتومون گم شد
+ فدای سرت
℅ نشسته ام به در نگاه میکنم
+ غذارو که خوردیم میریم شهر بازی
& اخجوننننن
℅ یسسسسس
پرش زمانی
غذا رو خوردیم کم کم اماده شدیم و با ماشین راهی شدیم سقف ماشین رو باز کردم و راه افتادیم یه ربعی تو راه بودیم که چراغ قرمز شد از چراغ قرمز متنفرم ....
۱۸.۶k
۲۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.