پارت ۵

پارت ۵
ویوی رها
فقط صدای رهامو میشنیدم وقتی دستاش با دستم لمس شد انگار ی شوکه بزرگ بهم دادن چشامو باز کردم
رهام:بهوش اومد دکتر نگاه چشاشو باز کرد
دکتر:منتقلش کنید ب بخش مراقبت های ویژه
منتقل شدم چند ساعت گذشت گیجی بیهوشی از سرم رفع شد
رهام:خوبی الان
رها:اره مامانم کو
رهام:فرستادمشون خونه اینجا برا مادرت خوب نیست
رها:خوبی
رهام:اره خوبم چیزی مصرف میکنی
رها:جدیدا سیگار با دارو های افسردگی
رهام:اها برم کارای ترخیصتو انجام بدم
(بعد از ترخیص)
ی تاکسی گرفتیم
رها:شرکت دارو سازی رهام برید
تاکسی:چشم
رهام:اسم شرکتتون رهامه
رها:اره اونا دوستاشتن بچ اشون ک منم پسر باشه ک اسمشو بزارن رهام
رهام:چرا حالا بریم شرکت
رها:اینقد حرف نزن از روی ویلچر بلندم کن آقای راننده صندوق عقبو باز کن بلندم کن تا ویلچر و بزاره توی ماشین
رهام منو نشوند عقب ویلچرو گذاشت توی ماشین خاست جلو بشینه
رها:رهام
اشاره کردم درو بست اومد کنارم نشست
رهام:نگفتی شرکت چیکار داری
رها:هوففف نمیدونستم داداش داشتن اینقد بدبختی داره ۷۰۰ تومن لازم دارم
رهام:حالا چون بهم گفتی داداش نیازی ب شرکت رفت نیس دارم
رها:میلیون داری ؟!!
رهام:اها اوکی
رها:داشتی ک پول اون نزول خورارو میدادی
رسیدیم شرکت رفتیم بالا ی چک۸۰۰ میلیونی نوشتم چک دو میلیاردی رو هم برداشتم برگشتم سوار تاکسی شدیم
رها:بریم یکی از بنگاه های خودرو میخام ماشین بخرم
تاکسی:یکی این نزدیکی ها هست آشنا هم هست بریم
رهام:ماشینمو میارم دستت باشه تو ک نمیتونی رانندگی کنی
رها:ممنون ی هفته ایی قید گچ ها رو میزنم
رهام:دکتر گفت بیست روز بچ
رها:واییی گیر نده دکترا مغز ندارن نمیدونن کلی کار دارم
رهام:اها تو مغز داری دکترا ندارن خدا کنه عاشق ی دکتر بشی زنش بشی این حرفتو یادت میارم بچ
رها:دیوونه ام شوهر کنم توهم زیادی حرف میزنی
رسیدیم و رفتیم پایین
م.د:بفرمایید
رها:ی پارس الکس نوک مدادی یا دلفینی اوتومات از این خوشگلا میخام داری
م.د:دارمش بیا اینجا
رها:رهام ببر منو دیگ وایی خدا آدمو محتاج بنده هات نکن
رهام:چقد غر میزنی ننه
م.د:اینم ماشین