پارت ۱۱
پارت ۱۱
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
جکسون : انقدر دیوونه که نزدیک بود بمیری
به جکسون نگاه کردم همون موقعه صدا اشنا اومد....
تهیونگ : اها روانی وقتی بلد نیستی از خیابون رد بشی چرا میای بیرون ( داد )
¤ اینجا تهیونگ از ماشین پیاده میشه چونکه شب بوده ا.ت پشتش به تهیونگ هست و روی زمین افتاده جکسون هم ۱۰ قدمی از ا.ت دور هست همینطوری که تهیونگ داد میزنه به ا.ت نزدیک میشه ولی نمیدونه دختره یا پسره کسی که جلوش اومده¤
جکسون :تهیونگ اینجا چیکار میکنی ؟
تهیونگ :'خودت اینجا چیکار میکنی...وایسا ببینم تو روانی اومدی جلو من جکسون ؟
جکسون : مگه مثل روانیم من که نیومدم ا.ت اومد
تهیونگ به ا.ت نگاه کرد
ا.ت : خودت روانی هستی میخواستی دنبالم نیفتی
تهیونگ به سمت ا.ت خم شد
تهیونگ : بلند شو زمین سرده
ا.ت : نمیتونم
تهیونگ ا.ت رو براید استایل بغل کرد
تهیونگ : پس بزار ببرمت دکتر
جکسون : واااای خدا این داره خودشو لوس میکنه
ا.ت : خودت لوسی جا من که نیستی ببینی چه دردی رو تحمل میکنم
جکسون : اه اه چندش تهیونگ خودت ببرش دکتر
تهیونگ : نه پس بزار تو ببریش تازه یه بلایی هم سرش بیاری
جکسون : به من چه میخواست زبون درازی نکنه
ا.ت : تو میخواستی منو بزنی
جکسون : بهت گفتم که تهیونگ نیست ازت دفاع کنه
ا.ت : بیا برو بابا
جکسون : تهیونگ روش دست بلند کردم نگی چرا
تهیونگ : تو خیلی... ببین یه دختر اینجاست وگرنه ادامشو بهت میگفتم
جکسون : خیلی خوش شناسی که تهیونگ اومد وگرنه میدونستم باهات چیکار کنم
ا.ت : تهیونگ هم نمیومد تو هیچ غلطی نمیکردی
تهیونگ : کافیه دوتاتون دارید زیاده روی میکنید
جکسون : باشه من دیگه میرم
تهیونگ : باشه خدافظ
ا.ت : بهتر که بری
جکسون : نگران نباش خوشم نمیاد پیش دوتا عاشق باشم
ا.ت : پسره چیز
جکسون : برو بابا
تهیونگ : برو دیگه وگرنه تا صبح دعوا میکنید
تهیونگ ا.ت روی صندلی گذاشت به سمت بیمارستان رفتن
موقعه معاینه
ویو تهیونگ
استرس بدی داشتم تاحالا سابقه نداشتم انقدر استرس داشته باشم من که به ا.ت صدمه ای نزدم که انقدر استرس داشته باشم مگه اون دختر چی داره
همینجوری داشتم با خودم حرف میزدم دکتر ا.ت بیرون اومد
تهیونگ : چیشد حالشون خوبه
دکتر :بله اقای کیم خوبن لطفا بیشتر مواظب خانم کیم باشید با اجازه
تهیونگ : ممنون
وایسا ببینم گفت خانم کیم ؟
ویو ا.ت
دکتر معاینم کرد گفت چیزی نیست راه نرفتم به خاطر ترس بودم ولی فردا اوکی میشه
تهیونگ وارد اتاق شد
تهیونگ : خوبی
ا.ت : اهووم...خوبم
تهیونگ یه ابمیوه با کیک بهم داد
تهیونگ : بخورشون که بهتر بشی خانم کیم
ا.ت : مرسی....چی خانم کیم
تهیونگ : دکتر گفت بیشتر مواظب خانم کیم باشم 'خنده'
تهیونگ یه چشمک زد از اتاق رفتم
داشتم از خجالت اب میشدم
پایان پارت ۱۱
《 فیک اسمات مدرسه ای 》
جکسون : انقدر دیوونه که نزدیک بود بمیری
به جکسون نگاه کردم همون موقعه صدا اشنا اومد....
تهیونگ : اها روانی وقتی بلد نیستی از خیابون رد بشی چرا میای بیرون ( داد )
¤ اینجا تهیونگ از ماشین پیاده میشه چونکه شب بوده ا.ت پشتش به تهیونگ هست و روی زمین افتاده جکسون هم ۱۰ قدمی از ا.ت دور هست همینطوری که تهیونگ داد میزنه به ا.ت نزدیک میشه ولی نمیدونه دختره یا پسره کسی که جلوش اومده¤
جکسون :تهیونگ اینجا چیکار میکنی ؟
تهیونگ :'خودت اینجا چیکار میکنی...وایسا ببینم تو روانی اومدی جلو من جکسون ؟
جکسون : مگه مثل روانیم من که نیومدم ا.ت اومد
تهیونگ به ا.ت نگاه کرد
ا.ت : خودت روانی هستی میخواستی دنبالم نیفتی
تهیونگ به سمت ا.ت خم شد
تهیونگ : بلند شو زمین سرده
ا.ت : نمیتونم
تهیونگ ا.ت رو براید استایل بغل کرد
تهیونگ : پس بزار ببرمت دکتر
جکسون : واااای خدا این داره خودشو لوس میکنه
ا.ت : خودت لوسی جا من که نیستی ببینی چه دردی رو تحمل میکنم
جکسون : اه اه چندش تهیونگ خودت ببرش دکتر
تهیونگ : نه پس بزار تو ببریش تازه یه بلایی هم سرش بیاری
جکسون : به من چه میخواست زبون درازی نکنه
ا.ت : تو میخواستی منو بزنی
جکسون : بهت گفتم که تهیونگ نیست ازت دفاع کنه
ا.ت : بیا برو بابا
جکسون : تهیونگ روش دست بلند کردم نگی چرا
تهیونگ : تو خیلی... ببین یه دختر اینجاست وگرنه ادامشو بهت میگفتم
جکسون : خیلی خوش شناسی که تهیونگ اومد وگرنه میدونستم باهات چیکار کنم
ا.ت : تهیونگ هم نمیومد تو هیچ غلطی نمیکردی
تهیونگ : کافیه دوتاتون دارید زیاده روی میکنید
جکسون : باشه من دیگه میرم
تهیونگ : باشه خدافظ
ا.ت : بهتر که بری
جکسون : نگران نباش خوشم نمیاد پیش دوتا عاشق باشم
ا.ت : پسره چیز
جکسون : برو بابا
تهیونگ : برو دیگه وگرنه تا صبح دعوا میکنید
تهیونگ ا.ت روی صندلی گذاشت به سمت بیمارستان رفتن
موقعه معاینه
ویو تهیونگ
استرس بدی داشتم تاحالا سابقه نداشتم انقدر استرس داشته باشم من که به ا.ت صدمه ای نزدم که انقدر استرس داشته باشم مگه اون دختر چی داره
همینجوری داشتم با خودم حرف میزدم دکتر ا.ت بیرون اومد
تهیونگ : چیشد حالشون خوبه
دکتر :بله اقای کیم خوبن لطفا بیشتر مواظب خانم کیم باشید با اجازه
تهیونگ : ممنون
وایسا ببینم گفت خانم کیم ؟
ویو ا.ت
دکتر معاینم کرد گفت چیزی نیست راه نرفتم به خاطر ترس بودم ولی فردا اوکی میشه
تهیونگ وارد اتاق شد
تهیونگ : خوبی
ا.ت : اهووم...خوبم
تهیونگ یه ابمیوه با کیک بهم داد
تهیونگ : بخورشون که بهتر بشی خانم کیم
ا.ت : مرسی....چی خانم کیم
تهیونگ : دکتر گفت بیشتر مواظب خانم کیم باشم 'خنده'
تهیونگ یه چشمک زد از اتاق رفتم
داشتم از خجالت اب میشدم
پایان پارت ۱۱
۱۳.۷k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.