پارت ۱۱
پارت ۱۱
از خواب پاشدم نشستم روی تخت دیدم آراد نیست خمیازه ای کشیدم هنوز خوابم میومد اما انگار بابابزرگ اینا اومدن چون دیشب بخاطر ما رفتن اون یکی خونه لباس هام رو عضو کردم هنوز لباس عروس تنم رفتم پایین دیدم همه هستن بجز آراد رفتم نشستم سر میز
-لیلی شوهرت کجاست
-نمیدونم آقاجون
-مگع میشه آدم شوهرش رو فردای روز عروسی ندونه کجاست
یک تا ابرو ام رو بالا بردم
-فعلا که میبیند نمیدونم
در باز شد سرم رو چرخوندم دیدم آراد. اومد صندلی کنارم رو کنار زد نشست
-سلام آقاجون
-سلام کارام رو کردی
-اره همون جایی که گفتی برم رفتم قبول کردن دیگه
چشمام گرد این میدونست آراد کجاست یک ساعت من رو سوال پیچ میکرد
-آقاجون شما میدونستی آراد کجاستو یک ساعت من رو سوال پیچ میکردید
-اره همینجوری حوصله ام سر رفته یک ساعت نبود ۵ دقیقه بود حالا آنقدر حرص نخور پیر میشی میوفتی دستمون
نفسم رو با حرص دادم بیرون
یکم خامه ریختم برای خودم نون رو توش زدم توی دهنم کردم اما انگار داشت معدم میومد بالا دویدم سمت سرویس بهداشتی در بستم تا جایی که میتونستم عق زدم صورتم رو چند بار آب زدم صدای زنعمو عمو آراد میومد وای مردم در باز کردم زنعمو با شتاب اومد سمتم دست هاشو رو صورتم قالب کرد
از خواب پاشدم نشستم روی تخت دیدم آراد نیست خمیازه ای کشیدم هنوز خوابم میومد اما انگار بابابزرگ اینا اومدن چون دیشب بخاطر ما رفتن اون یکی خونه لباس هام رو عضو کردم هنوز لباس عروس تنم رفتم پایین دیدم همه هستن بجز آراد رفتم نشستم سر میز
-لیلی شوهرت کجاست
-نمیدونم آقاجون
-مگع میشه آدم شوهرش رو فردای روز عروسی ندونه کجاست
یک تا ابرو ام رو بالا بردم
-فعلا که میبیند نمیدونم
در باز شد سرم رو چرخوندم دیدم آراد. اومد صندلی کنارم رو کنار زد نشست
-سلام آقاجون
-سلام کارام رو کردی
-اره همون جایی که گفتی برم رفتم قبول کردن دیگه
چشمام گرد این میدونست آراد کجاست یک ساعت من رو سوال پیچ میکرد
-آقاجون شما میدونستی آراد کجاستو یک ساعت من رو سوال پیچ میکردید
-اره همینجوری حوصله ام سر رفته یک ساعت نبود ۵ دقیقه بود حالا آنقدر حرص نخور پیر میشی میوفتی دستمون
نفسم رو با حرص دادم بیرون
یکم خامه ریختم برای خودم نون رو توش زدم توی دهنم کردم اما انگار داشت معدم میومد بالا دویدم سمت سرویس بهداشتی در بستم تا جایی که میتونستم عق زدم صورتم رو چند بار آب زدم صدای زنعمو عمو آراد میومد وای مردم در باز کردم زنعمو با شتاب اومد سمتم دست هاشو رو صورتم قالب کرد
۳.۴k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.