پارت 61
#پارت_61
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
گنگ نگاهش کردم و گفتم:
+معذرت میخوام،دفتر کارم داشتن!!
سری به نشونه تایید تکون داد و گفت:
-خب بیا بشین!!
سارا معترض گفت:
-آقا پس من چی؟! خون نعمتی از من رنگی تره!!
امیرعلی نیم نگاهی بهم انداخت و زیر لب یه چی گفت که درست متوجه نشدم!!
اخمی کرد و رو به ساراادامه داد:
-بیا توام!!
سارا با ذوق چشمی گفت و فوری وارد کلاس شد!!
جفتمون باهم به سمت میزمون رفتیم که یه لحظه نگام با نگای نازنین گره خورد که با قیافه عبوس دندون قروچه میکرد و هر لحظه امکان داشت جرم بده!!!
برای اینکه بیشتر فشاریش کنم یه تای ابرومو بالا انداختم و پوزخندی تحویلش دادم و سر جام نشستم!!!
کتابمو از کیفم در آوردم و صفحه ی مورد نظر و باز کردم و اومدم مدادم و از کیفم در بیارم که نازنین بلند و با حرص گفت:
-آقای ادامه درس و نمیرید؟!
یه لحظه به امیر علی نگاه کردم که دستشو زیر چونه اش زده بود و من و زیر نظر داشت!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
گنگ نگاهش کردم و گفتم:
+معذرت میخوام،دفتر کارم داشتن!!
سری به نشونه تایید تکون داد و گفت:
-خب بیا بشین!!
سارا معترض گفت:
-آقا پس من چی؟! خون نعمتی از من رنگی تره!!
امیرعلی نیم نگاهی بهم انداخت و زیر لب یه چی گفت که درست متوجه نشدم!!
اخمی کرد و رو به ساراادامه داد:
-بیا توام!!
سارا با ذوق چشمی گفت و فوری وارد کلاس شد!!
جفتمون باهم به سمت میزمون رفتیم که یه لحظه نگام با نگای نازنین گره خورد که با قیافه عبوس دندون قروچه میکرد و هر لحظه امکان داشت جرم بده!!!
برای اینکه بیشتر فشاریش کنم یه تای ابرومو بالا انداختم و پوزخندی تحویلش دادم و سر جام نشستم!!!
کتابمو از کیفم در آوردم و صفحه ی مورد نظر و باز کردم و اومدم مدادم و از کیفم در بیارم که نازنین بلند و با حرص گفت:
-آقای ادامه درس و نمیرید؟!
یه لحظه به امیر علی نگاه کردم که دستشو زیر چونه اش زده بود و من و زیر نظر داشت!!
۴.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.