❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(19)
زود جواب دادم. من:الو جیک خوبی؟کجایی؟پسر نمی گی یه زنگ به این دختر عموم بزنم پسرهی خل اشغال میدونی چقدر دلم برات تنگ شده😢. جیک:الو...ا/ت آرومتر مگه چند وقته زنگ نزدم فکنم یه ساله من که همیشه به زن عمو زنگ میزنم. من:آلزایمر داری دوساله پسر دوسال جیک:دروغ نگو 😐. من:بیا برو بابا چه دروغی دارم با تو ...شروع کردیم به حرف زدن یک ساعت باهم حرف زدم رومو که برگردوندم تهیونگ یه طوری نگام میکرد•-•. من:تهیونگ چیشده؟. تهیونگ:کی بود که اینقدر ذوق کردی واسه من که این جوری ذوق نمی کنی-_-. خندم گرفت یعنی واقعاحسودیش شده بود😆. من:تهیونگ تو الان واییی خدا..... تهیونگ عزیزم حسودی نکن پسر عموم بود تهیونگ: عه پس که پسر عموم بود اره پس باید بیشتر مراقبت باشم...بعدشم من حسودی نمی کنم😒. من:اره اره معلومه😆. تهیونگ: پس که اینطور....راستی هنوز بهم قول ندادی ها-_-. من:حتما باید قول بدم^-^. تهیونگ:اره.. من:خوب باشه قول میدم...قول میدم که عاشق این پسر حسود بمونم❤️😆. تهیونگ:عه من حسود نیستم...ولی خوب شد دیگه نمی تونی ولم کنی. من:حالا میشه برم خونه خودم؟؟. تهیونگ: نه نمیشه نمی زارم من:اوفف باشه. اومد و بغلم کرد منم دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرمو گزاشتم روی قلبش.... من:ته ته خیلی دوست دارم❤️. تهیونگ:منم دوست دارم عشقم❤️
۲۸.۴k
۰۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.