سناریو دخواستی

سناریو دخواستی

موضوع: وقتی محرم و یکی از دوستاشون پارتی گرفته

نامی: ات شی لطفا بیا دیگه
ات:نچ نمیشع 😅

جین: ات امادشو بیا بریم مهمونی
ات: نه نمیشه
جین : یاااا اونوقط چرا
ات: چون چ چسبیده به راه 😑

هوپی : خب بریم
ات: اره اماده شد... ههههع محرمه نه نه من نمی تونم بیام
هوپی: ( تو فکره که محرم چیه چون ات مغزشو می خوره وقتی توضیح میده )😶


جیمین: محرم دیگه چه صیغه ایه
ات: در حال توضیح دادن

نارنگی: اماده نمیشی نه
ات: نه چون محرمه
نارنگی: خب باشه بریم بخوابیم🤓
ات: او باشه بریم

کوکی: ات تو رو خدا بریم پیش دوستم زشته

ات: کوک تو منو درک نمی کنی
کوک: اوف باشه هر وقت محرم تموم شد می تونیم بریم پارتی
ات: شاید
کوک: ووووی

ته :مثل جیمین