پارت ۸

دو روز بعد
لارا ویو
داشتم میرفتم به ات سر بزنم که دیدم به هوش اومده
لارا:خوبی چیزی نمی خوای
ات:بچم خوبه
لارا:متاسفم.... ولی اون مرده
ات:کی باعث این اتفاقه
لارا:یکی از دشمنای جی هوپ
ات:تو کی هستی و من اینجا چیکار میکنم
لارا:من لارا هستم و دست راست جونگ کوک
ما لحظه آخر از نقششون با خبر شدیم ولی متاسفانه نتونستیم جلوی تصادف رو بگیریم
ات:میشه به جونگ کوک بگی بیاد و تنهام بزاری
لارا:البته
ات ویو
تا از اتاق رفت بیرون اشکام بدون اختیار سرازیر بچم یه تیکه از وجودم دیگه نیست اما من انتقام میگیرم
نمی زارم این اتفاق برای جی هوپم بیوفته اگه اونو از دست بدم میمیرم

لارا:الو کوک ات بهوش اومده میتونی بیای اینجا
کوک:الان میام
ده دقیقه بعد
کوک:ات کجاست
لارا:تو اتاق
رفتم تو
کوک:ات خوبی
ات:خوبم کوک ام چیزه لارا میشه مارو تنها بزاری
لارا:اوکی
ات:منو ببر پیش جی هوپ
کوک:نمی شه
ات:چرا نمی شه؟؟
کوک:چون تو اون تصادف ما صحنه سازی کردیم که تو مردی الانم فقط منو لارا میدونیم تو زنده ای
لارا بهت چیزای لازمو یاد میده تو باید قوی تر برگردی
مگه نمی خوای انتقام بگیری
ات:.......................