خون آشام من پارت ۱۰
با اینکه شرط ها نرسید ولی بازم گذاشتم دفعه بعد نمیزارم تا به شرط نرسیده باشه
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
یونا:
ما داشتیم حرف میزدیم که یکی اومد پایین ای خدا این چرا اینقدر کیوته (اگه نفهمیده باشید کیه میزنم بشه خاک بره چشتونا)
جیهوپ و کوک و شوگا : سلام
....: یا حضرت بنگتن چیشده حمله شده
کوک : داش آروم باش ماییم
.... : ماییم کیه
جیهوپ : جیمین ارور داده تو فعلا برو یه چی بخور بیا حرف بزنیم
جیمین: باش /داشتم میرفتم که بوی آدم به مشامم خورد خوابم سریع پرید داشتم میرفتم سمتش که شوگا دستم رو گرفت/
شوگا : دست بهش بزنی دست بهت میزنم (وات د فاخ)
کوک : داش جیمین ، هیونگ عاشق شده ولش
جیمین : چییییی
شوگا: برو یه چی بخور میگم
جیمین : سریع رفت به طرف آشپز خونه یه چیزی سریع درست کرد خورد
جیمین :خوب اومدم چیشده کیه اسمش چیه
شوگا: چطور آشنا شدیم رو تا همه نباشن نمیگم اسمش /نشد حرفم رو کامل بگم که یونا گفت/
یونا: یه سوال مگه من اینجا لالم که همه بجای من جواب میدن؟ :/
شوگا : خوب باش خودت معرفی کن
یونا: خوب سلام لی یونا هستم ۱۹ سالمه و با مادرم زندگی میکنم پدرم هم سر یه حادثه ای از دست دادم
جیمین: او اسم قشنگی داری پارک جیمین هستم ۱۲۷ سالمه و اینجا زندگی میکنم پدر و مادر ندارم ولی یه خواهر بزرگتر دارم خوشبختم تو هم نمیگی چطوری آشنا شدید
یونا: نوچ و راستی میگم همتون یه معرفی کوچیک میکنید بجز جیمین که همین الان گفت
شوگا : مین یونگی ملقب به شوگا
کوک: و استاد خواب
شوگا: ببند خوب داشتم میگفتم و ۱۳۰ سالمه پدر و مادرم رو از دست دادم و تنها زندگی میکنم راستش همه ی ما بجز جیمین پدر و مادرمون رو از دست دادیم
یونا: عه تسلیت میگم(با ناراحتی)
کوک: خوب حالا من جئون جونگ کوک ملقب کوکی ۱۲۵ کوچیکترین عضو و دیگه همین
جیهوپ: جونگ هوسوک ملقب به جیهوپ و امید گروه ۱۲۹ سالمه
یونا: واو خوشبختم
... : چخبرتونه اینقدر سروصدا میکنید نمیزارید بخوابم
جیمین: عه راستی یادم رفت بگم جین هیونگم اینجاست
کوک: جین، شوگا شدی ؟
جیمین: کمال همنشینی با شوگا در جین اثر کرد😂
شوگا: خفه شید دیگه
جین: عه آدم سلام آدم
یونا: این آدم اسم و صاحب داره لی یونا هستم یونا صدام کن
جین : شاممونی؟
شوگا: ببند بشین تا بدم زنم رو بخوری
جین: *چشاش ۸ تا شد *(نباید ۴ تا میشد؟😂)
بیا این عاشق شده من با این چهره جذابی عشقم رو پیدا نکردم
یونا: چیزی نخوردی برو یه چی بخورد بعد بیا معرفی کن و کنم
*جین رفت آشپزخونه*
امم شوگا دستشویی کجاست؟
شوگا :طبقه بالا سمت چب اتاق دومی
یونا: مرسی
شوگا ویو
یونا رفت بالا بعد چند دقیقه صدای جیغش کل ویلا رو پر کرد رفتیم بالا که ........
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
یونا:
ما داشتیم حرف میزدیم که یکی اومد پایین ای خدا این چرا اینقدر کیوته (اگه نفهمیده باشید کیه میزنم بشه خاک بره چشتونا)
جیهوپ و کوک و شوگا : سلام
....: یا حضرت بنگتن چیشده حمله شده
کوک : داش آروم باش ماییم
.... : ماییم کیه
جیهوپ : جیمین ارور داده تو فعلا برو یه چی بخور بیا حرف بزنیم
جیمین: باش /داشتم میرفتم که بوی آدم به مشامم خورد خوابم سریع پرید داشتم میرفتم سمتش که شوگا دستم رو گرفت/
شوگا : دست بهش بزنی دست بهت میزنم (وات د فاخ)
کوک : داش جیمین ، هیونگ عاشق شده ولش
جیمین : چییییی
شوگا: برو یه چی بخور میگم
جیمین : سریع رفت به طرف آشپز خونه یه چیزی سریع درست کرد خورد
جیمین :خوب اومدم چیشده کیه اسمش چیه
شوگا: چطور آشنا شدیم رو تا همه نباشن نمیگم اسمش /نشد حرفم رو کامل بگم که یونا گفت/
یونا: یه سوال مگه من اینجا لالم که همه بجای من جواب میدن؟ :/
شوگا : خوب باش خودت معرفی کن
یونا: خوب سلام لی یونا هستم ۱۹ سالمه و با مادرم زندگی میکنم پدرم هم سر یه حادثه ای از دست دادم
جیمین: او اسم قشنگی داری پارک جیمین هستم ۱۲۷ سالمه و اینجا زندگی میکنم پدر و مادر ندارم ولی یه خواهر بزرگتر دارم خوشبختم تو هم نمیگی چطوری آشنا شدید
یونا: نوچ و راستی میگم همتون یه معرفی کوچیک میکنید بجز جیمین که همین الان گفت
شوگا : مین یونگی ملقب به شوگا
کوک: و استاد خواب
شوگا: ببند خوب داشتم میگفتم و ۱۳۰ سالمه پدر و مادرم رو از دست دادم و تنها زندگی میکنم راستش همه ی ما بجز جیمین پدر و مادرمون رو از دست دادیم
یونا: عه تسلیت میگم(با ناراحتی)
کوک: خوب حالا من جئون جونگ کوک ملقب کوکی ۱۲۵ کوچیکترین عضو و دیگه همین
جیهوپ: جونگ هوسوک ملقب به جیهوپ و امید گروه ۱۲۹ سالمه
یونا: واو خوشبختم
... : چخبرتونه اینقدر سروصدا میکنید نمیزارید بخوابم
جیمین: عه راستی یادم رفت بگم جین هیونگم اینجاست
کوک: جین، شوگا شدی ؟
جیمین: کمال همنشینی با شوگا در جین اثر کرد😂
شوگا: خفه شید دیگه
جین: عه آدم سلام آدم
یونا: این آدم اسم و صاحب داره لی یونا هستم یونا صدام کن
جین : شاممونی؟
شوگا: ببند بشین تا بدم زنم رو بخوری
جین: *چشاش ۸ تا شد *(نباید ۴ تا میشد؟😂)
بیا این عاشق شده من با این چهره جذابی عشقم رو پیدا نکردم
یونا: چیزی نخوردی برو یه چی بخورد بعد بیا معرفی کن و کنم
*جین رفت آشپزخونه*
امم شوگا دستشویی کجاست؟
شوگا :طبقه بالا سمت چب اتاق دومی
یونا: مرسی
شوگا ویو
یونا رفت بالا بعد چند دقیقه صدای جیغش کل ویلا رو پر کرد رفتیم بالا که ........
۶.۰k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.