بالاخره پارت ۳ تقدیم به شما😂😂😂
لیوای : (اخه اینم شانس من دارم بین اون همه سرباز گیر این چار چشم افتادم🙄)
هانجی : لیییییییواااااااااااااای😍
لیوای: ها چته باز
هانجی: یه چدتا پسر بچه پیدا کردم گم شدن البته ما هم گم شدیم ولی اونا هم گم شدن پس ما گم نشدیم هممون با هم گم شدیم 😂 هی بچه ها بیاین اینجاااا
دکو و شوتو کاچان میان اونجا
هانجی : خب من خودم فرمانده میشم اونجور که این بچه ها گفتن ما تنها نیستیم پس باید بقیه رو پیدا کنیم و از اینجا بریم بیرون ، مفهومه؟
شوتو : ولی ما هیچوقت نگفتیم کسایی که دیدیم دوستن یا دشمن پس از کجا معلوم نخان بکشنمون؟
لیوای : راس میگه ما حتی نمیدونیم اونا کی حموم بودن 😂😂😐
هانجی : نگا کنین یه چن نفر اونجان یه گرازه با دوتا پسر دی.....
تانجیرو : هی شماها ادمین ؟
باکوگو: میزنم لهت میکنم مگه کوریییییی🤬🤬
زنیتسو طبغ مهمول گریه میکنه🤣😭😭
باکوگو: دکو این چرا گریه میکنه ؟
میدوریا : نمیدونم ولی منم دوس دارم بشینم باهاش گریه کنم😂😂😭😭😭
باکوگو اینوسکه رو میبینه
باکوگو: وای دکو نگا کن یه مرد گرازی ، وای چقد خفنه
اینوسکه : اسم من هاشیبیرا اینوسکه است 😎 و تواناییم اینه که .... اینه که .....اها تو هر کاری از تانجیرو بهترم 😎
باکوگو : خیلی خفنی میای این دوتا لوس و کتک بزنیم ؟
اینوسکه : فکر خوبیه 😂😂
شوتو و تانجیرو میان ارومشون میکنن.
هانجی : خب همه گی اروم نقشه رو براتون توضیح میدم ما باید دنبال ادمای بیشتری بگردیم وقتی یه تیم بزرگ و قوی تشکیل دادیم از اینجا میزنیم بیرون مفهومه؟
لیوای : چار چشم خنگ وقتی تو داشتی کارای احمقانتو میکردی من یکم ای دور و برو گشتم تا جایی که رفتم هیچ دری نبود که بشه ازش بیرون رفت ..........
پارت ۴ بزارم ؟
هانجی : لیییییییواااااااااااااای😍
لیوای: ها چته باز
هانجی: یه چدتا پسر بچه پیدا کردم گم شدن البته ما هم گم شدیم ولی اونا هم گم شدن پس ما گم نشدیم هممون با هم گم شدیم 😂 هی بچه ها بیاین اینجاااا
دکو و شوتو کاچان میان اونجا
هانجی : خب من خودم فرمانده میشم اونجور که این بچه ها گفتن ما تنها نیستیم پس باید بقیه رو پیدا کنیم و از اینجا بریم بیرون ، مفهومه؟
شوتو : ولی ما هیچوقت نگفتیم کسایی که دیدیم دوستن یا دشمن پس از کجا معلوم نخان بکشنمون؟
لیوای : راس میگه ما حتی نمیدونیم اونا کی حموم بودن 😂😂😐
هانجی : نگا کنین یه چن نفر اونجان یه گرازه با دوتا پسر دی.....
تانجیرو : هی شماها ادمین ؟
باکوگو: میزنم لهت میکنم مگه کوریییییی🤬🤬
زنیتسو طبغ مهمول گریه میکنه🤣😭😭
باکوگو: دکو این چرا گریه میکنه ؟
میدوریا : نمیدونم ولی منم دوس دارم بشینم باهاش گریه کنم😂😂😭😭😭
باکوگو اینوسکه رو میبینه
باکوگو: وای دکو نگا کن یه مرد گرازی ، وای چقد خفنه
اینوسکه : اسم من هاشیبیرا اینوسکه است 😎 و تواناییم اینه که .... اینه که .....اها تو هر کاری از تانجیرو بهترم 😎
باکوگو : خیلی خفنی میای این دوتا لوس و کتک بزنیم ؟
اینوسکه : فکر خوبیه 😂😂
شوتو و تانجیرو میان ارومشون میکنن.
هانجی : خب همه گی اروم نقشه رو براتون توضیح میدم ما باید دنبال ادمای بیشتری بگردیم وقتی یه تیم بزرگ و قوی تشکیل دادیم از اینجا میزنیم بیرون مفهومه؟
لیوای : چار چشم خنگ وقتی تو داشتی کارای احمقانتو میکردی من یکم ای دور و برو گشتم تا جایی که رفتم هیچ دری نبود که بشه ازش بیرون رفت ..........
پارت ۴ بزارم ؟
۲.۰k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.