I like baby but...1...

Part: 15
؟ببخشید ولی سر جای من نشستید
برگشتم و بهش نگاه کردم و تو اون زمان حرفم رو گفتم
+اقای محترم ببخشید ولی ما همیش....
با دیدن صورتش کوپ کردم از جام بلند شدم تو چشمام اشک جمع شده بود
با لکنت اسمشو گفتم
+ا.. امیر؟
با تعجب بهم نگاه کرد
؟ آوا؟ خودتی؟
سرمو تکون دادم و به سمتش رفتم
تند به سمتم قدم برداشت و بغلم کرد
؟ بی معرفت میدونی الان چن ساله ازت بی خبرم کجا یهو غیبت زد؟
دستامو دور کمرش تنگ کردم و بوی عطرشو واردمشامم کردم من عاشق این بو بودم 2018 سک.سی
_اوم اوا معرفی میکنی
اوه شت جونکوکو چیکار کنم
از تو بغل امیر بیرون اومدم و با لبخند ضایعی به کوک نگاه کردم دستمو به سمت امیر گرفتم
+جونکوک امیر
و بعد دستمو به سمت کوک دراز کردم
+امیر کوک
_اوم امیر کیه؟
؟ آوا این واقیه این جونکوکه.
+آره واقعیه
؟ یا عباس یا حسین یا گاددددد
جونکوک عصبی به نظر میومد زبونشو به لپش میزد ابروهاش در هم گره خورده بود
_اوا این کیه؟ هوم.
میدونم جواب بدم برم خونه بگا رفتم
لبخند پهنی زدم
+جونکوک وقتی اومدید ایران من با امیر رل بودم و....
از چشماش خشم میبارید
؟ آوا بگا رفتی
+من حاملم
؟ وِ؟ دوگونیا؟«چی؟ از کی؟»






دستم بگا رفت بقیش برا بعد