پارت نمد چند

پارت نمد چند

صب با دل درد ار خاب پاشدم
دورو برمو نگاه کردم

ران کنارم خابیده بود

ران: بیدار شدی کیتین کوچولو
(نویسنده از شدت ددی بودن ران مرد)
ات: @سرخ @ چی
ران: ببخیال دیشبو یادت نمی یاد
ات: چ. چ. چرا یادم میاد
ران: انگاری لذت بردی میخای دو باره انجامش بدم
ات: نه
(نویسنده: ات خیلی گاوی ران من اینجاما:)
ران: باشه حالا نیاز نیست اینقدر جدی باشی پاشو لباس بپوش بریم صبحانه
ات: چشم
ران: آفرین

ویو اِلیس: نویسنده

ات و ران صبحونه رو خوردن

بعد
مایکی کاکوچو و ریندو سانزو اومدن
مایکی: این کیه
ران: این فرشته کوچولو ی منه از این به بعد مالکیت کاملش رو دارم
سانزو: مطمئنم تو همون شب اول کردیش
ریندو: بعید نیست
ران: بسه
برای چی اومدید خونه من کوکو کجاست
مایکی: مگه یادت رفته امشب یه مهمونی داریم واین خانوم
ات: ات اسمم اته

کاکو اومد جلو زانو زد دست ات رو گرفت و بوسید

همه زل زده بودن به کاکوچو ران هم اونطرف خون جلو چشاش رو کرفته بود

کاکوچو: خوشبختم بانو ات
ات: لبو

مایکی: خب از اونحایی که ات الان دوست دختر ران هست اونم انشب باهامون بیاد

فلش بک به ساعت ۸

بچه ها واسه سناریو میخام یه رقیب عشقی بزارم به نظرتون کیه