خانواده
پارت 40
م/ک: سلامممممم
م/ت: سلام بچها خوبید؟
ا/ت: کفشای یونگ رو در آوردم و بغلش کردم* مرسی
یونگ: زر زر کردن و از بغل ا/ت در اومدن*
کوک:صبر کن کاپشنت رو دربیارم بچه*
یونگ: زر زر*.. تا کاپشن در اومد بدو بدو رفت اتاق کوک ( همیشه وقتی میان اینجا یونگ میره اتاق کوک و درم میبنده)
ا/ت: از اتاق تو خوشش میاد
کوک: مثل مامانش
م/ت: چی؟
کوک: ات وقتی می اومد اینجا بدو بدو میومد تو اتاقم و میخوابیدیم
م/ک: بعلع یادم میاد
م/ک: سلامممممم
م/ت: سلام بچها خوبید؟
ا/ت: کفشای یونگ رو در آوردم و بغلش کردم* مرسی
یونگ: زر زر کردن و از بغل ا/ت در اومدن*
کوک:صبر کن کاپشنت رو دربیارم بچه*
یونگ: زر زر*.. تا کاپشن در اومد بدو بدو رفت اتاق کوک ( همیشه وقتی میان اینجا یونگ میره اتاق کوک و درم میبنده)
ا/ت: از اتاق تو خوشش میاد
کوک: مثل مامانش
م/ت: چی؟
کوک: ات وقتی می اومد اینجا بدو بدو میومد تو اتاقم و میخوابیدیم
م/ک: بعلع یادم میاد
۱۹.۲k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.