make you mine part : ۳
فلش بک فردا کمپانی :
داشتی سعی میکردی از جونگکوک فرار کنی هر وقت میدیدیش خودت رو قایم میکردی وقتی داشتی از جونگکوک قائم میشدی تهیونگ مچتو گرفت
تهیونگ : چیکار میکنی؟! از کی قایم میشی؟!
سومین : من...؟!من...من... از کسی قائم نمیشم... چرا باید از کسی قائم بشم..
تهیونگ : داری از جونگکوک قایم میشی دیگه معلومه
سومین : یعنی خیلی ضایع بود؟!
تهیونگ : متاسفانه
منیجر : خب پسرا فردا به مدت یه هفته قراره برای تور بریم به آمریکا فردا ساعت ۱۱ پرواز داریم
مامان س : خانم منیجر... من....
مامانت با منیجر رفتن و خصوصی با هم حرف زدن بعدش هم مامانت اومد و بهت گفت که فردا تو هم باهاشون میری
سومین : من...؟! چطور منو میزارن بیام؟!
مامان س : حرف زدم دیگه فردا تو هم میای با من
جیمین : سومین تو هم میای؟!
سومین : آره فکر کنم
جونگکوک : پس کلی میخواد خوش بگذره
مامان س : بله؟!
جونگکوک :هیچی 😉
فرداش آماده شدی با مامانت رفتین فرودگاه همه اونجا بودن
هنوز نیم ساعت به سوار هواپیما شدن مونده بود تو هم به مامانت گفتی که میری سرویس بهداشتی جونگکوک هم اومد دنبالت ولی نفهمیدی تو رفتی داخل سرویس بهداشتی زنانه وقتی کارت تموم شد دراومدی جونگکوک رو دیدی
تو....اینجا چی کار می کنی؟! اینجا زنونه است...
_ نگران نباش در رو بستم....
خب واسه چی اینجا..چیکار داری باهام؟!
اومد نزدیک تر انتظار داشت تو هم قدم برداری عقب ولی همينطور جلوش وایستادی
چیزی شده؟!
_ سومین...
هم؟!
یه هو صورتت رو گرفت و لباتو گذاشت رو لبات و آروم بوسید بعد اینکه ازت جدا شد به چشمات زل زد
چرا؟!...
_ چی چرا؟!
که یه هو صورتتو ول کرد و رفت درو باز کرد و رفت تو هم در اومدی که دیدی جلو سرویس بهداشتی کلی خانم وایستاد وقتی جونگکوک در اومد تو گوش هم دیگه چیزایی پچ پچ کردن تو هم بی تفاوت از اونجا در اومدی و رفتی پیش بقیه
مامان س :کجایی تو یه ساعته دیر کردیم بدو چمدونت رو بردار
خلاصه سوار هواپیما شدین توی هواپیما میدی که هر چند یکبار جانگ کوک بهت زل زده و نگاه میکنه ولی وقتی تو میدیدیش سعی میکرد خودشو قایم کنه
ادامه فیک داخل کامنت ها
داشتی سعی میکردی از جونگکوک فرار کنی هر وقت میدیدیش خودت رو قایم میکردی وقتی داشتی از جونگکوک قائم میشدی تهیونگ مچتو گرفت
تهیونگ : چیکار میکنی؟! از کی قایم میشی؟!
سومین : من...؟!من...من... از کسی قائم نمیشم... چرا باید از کسی قائم بشم..
تهیونگ : داری از جونگکوک قایم میشی دیگه معلومه
سومین : یعنی خیلی ضایع بود؟!
تهیونگ : متاسفانه
منیجر : خب پسرا فردا به مدت یه هفته قراره برای تور بریم به آمریکا فردا ساعت ۱۱ پرواز داریم
مامان س : خانم منیجر... من....
مامانت با منیجر رفتن و خصوصی با هم حرف زدن بعدش هم مامانت اومد و بهت گفت که فردا تو هم باهاشون میری
سومین : من...؟! چطور منو میزارن بیام؟!
مامان س : حرف زدم دیگه فردا تو هم میای با من
جیمین : سومین تو هم میای؟!
سومین : آره فکر کنم
جونگکوک : پس کلی میخواد خوش بگذره
مامان س : بله؟!
جونگکوک :هیچی 😉
فرداش آماده شدی با مامانت رفتین فرودگاه همه اونجا بودن
هنوز نیم ساعت به سوار هواپیما شدن مونده بود تو هم به مامانت گفتی که میری سرویس بهداشتی جونگکوک هم اومد دنبالت ولی نفهمیدی تو رفتی داخل سرویس بهداشتی زنانه وقتی کارت تموم شد دراومدی جونگکوک رو دیدی
تو....اینجا چی کار می کنی؟! اینجا زنونه است...
_ نگران نباش در رو بستم....
خب واسه چی اینجا..چیکار داری باهام؟!
اومد نزدیک تر انتظار داشت تو هم قدم برداری عقب ولی همينطور جلوش وایستادی
چیزی شده؟!
_ سومین...
هم؟!
یه هو صورتت رو گرفت و لباتو گذاشت رو لبات و آروم بوسید بعد اینکه ازت جدا شد به چشمات زل زد
چرا؟!...
_ چی چرا؟!
که یه هو صورتتو ول کرد و رفت درو باز کرد و رفت تو هم در اومدی که دیدی جلو سرویس بهداشتی کلی خانم وایستاد وقتی جونگکوک در اومد تو گوش هم دیگه چیزایی پچ پچ کردن تو هم بی تفاوت از اونجا در اومدی و رفتی پیش بقیه
مامان س :کجایی تو یه ساعته دیر کردیم بدو چمدونت رو بردار
خلاصه سوار هواپیما شدین توی هواپیما میدی که هر چند یکبار جانگ کوک بهت زل زده و نگاه میکنه ولی وقتی تو میدیدیش سعی میکرد خودشو قایم کنه
ادامه فیک داخل کامنت ها
۱۵.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.