"زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکر
"زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکر
میکردی، میتونی این مردگی رو شکست بدی... من اون شب
فهمیدم دستهای تو لازمه ی زندگی منن اما یا اون دستها برای
پوشوندن غم من زیادی کوچیکن یا غم من بزرگتر از قلب پاک
توئه "
کیم تهیونگ، 29 فوریه ی ۱۹۹۱
میکردی، میتونی این مردگی رو شکست بدی... من اون شب
فهمیدم دستهای تو لازمه ی زندگی منن اما یا اون دستها برای
پوشوندن غم من زیادی کوچیکن یا غم من بزرگتر از قلب پاک
توئه "
کیم تهیونگ، 29 فوریه ی ۱۹۹۱
۱۱.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.