فیک مربی سگه من پارت ۱۱:
فیک مربی سگه من پارت ۱۱:
کوک: میخواستم بگم که
من به یک مهمونی دعوت شدم که گفتن حتما
باید با پارت نرتون بیاین اما چون من کسی کنارم ندارم
خواستم بگم که میشه تو یک شب ادای دوست دخترمو در بیاری
ا،ت:عاممم خوب گفتی مهمونی کی هست؟
کوک:امشب
ا،ت:اها هاع؟امشببببببببب
کوک:اره
ا،ت:خوب من که لباس ندارمممم
کوک:میریم خرید وایسا ببینم مگه قبول کردی درخواستمو
ا،ت:عااا اره بهت کمک میکنم
کوک:واییییی مرسییییییی
که کوک ا،ت رو بغل میکنه و توی هوا میچرخونتش
ا،ت:عاییی سرم گیج داره میره منو بزار زمین
کوک:وای ببخشید زیادی ذوق زده شدم
ا،ت:خندهههه مشکلی نیست
کوک:خوب بریم حاضر شیم بریم خرید
ا،ت:اوکی
ات:من درخواست کوک رو برای کمک بهش قبول نکردم
من عاشق کوک شدم برای همین اما نمیدونم این حسم دو طرفس یا نه
برای همین برای امشب یک نقشه ی توپ دارم
بزارید بگم نقشم چیه؟
قراره برای امشب یک لباسه باز بپوشم که ببینم کوک حسودی میکنه یا نه
اگر حسودی بکنه که یعنی دوستم داره
اگر نه که یعنی دوستم نداره
خوب بقیه ی نقشمم باشه برای شب
ا،ت و کوک حاضر شدند و رفتند بن سمته پاساژه بزرگ لباس
ا،ت به سمته لباسای زنونه رفت و کوکم به سمته لباسای مردونه
ا،ت:یک لباس خیلی چشممو گرفت رفتم برش داشتم و گفتم
ا،ت:کوک
کوک:بله
ا،ت:من میرم توی آین اتاق پرو
کوک :اوکی
ا،ت:رفتم داخله اتاق پرو لباسمو در اوردم ولی هنوز شلوارمو
در نیاوردمکه یهو........
به نظرتون چی شد؟
کوک: میخواستم بگم که
من به یک مهمونی دعوت شدم که گفتن حتما
باید با پارت نرتون بیاین اما چون من کسی کنارم ندارم
خواستم بگم که میشه تو یک شب ادای دوست دخترمو در بیاری
ا،ت:عاممم خوب گفتی مهمونی کی هست؟
کوک:امشب
ا،ت:اها هاع؟امشببببببببب
کوک:اره
ا،ت:خوب من که لباس ندارمممم
کوک:میریم خرید وایسا ببینم مگه قبول کردی درخواستمو
ا،ت:عااا اره بهت کمک میکنم
کوک:واییییی مرسییییییی
که کوک ا،ت رو بغل میکنه و توی هوا میچرخونتش
ا،ت:عاییی سرم گیج داره میره منو بزار زمین
کوک:وای ببخشید زیادی ذوق زده شدم
ا،ت:خندهههه مشکلی نیست
کوک:خوب بریم حاضر شیم بریم خرید
ا،ت:اوکی
ات:من درخواست کوک رو برای کمک بهش قبول نکردم
من عاشق کوک شدم برای همین اما نمیدونم این حسم دو طرفس یا نه
برای همین برای امشب یک نقشه ی توپ دارم
بزارید بگم نقشم چیه؟
قراره برای امشب یک لباسه باز بپوشم که ببینم کوک حسودی میکنه یا نه
اگر حسودی بکنه که یعنی دوستم داره
اگر نه که یعنی دوستم نداره
خوب بقیه ی نقشمم باشه برای شب
ا،ت و کوک حاضر شدند و رفتند بن سمته پاساژه بزرگ لباس
ا،ت به سمته لباسای زنونه رفت و کوکم به سمته لباسای مردونه
ا،ت:یک لباس خیلی چشممو گرفت رفتم برش داشتم و گفتم
ا،ت:کوک
کوک:بله
ا،ت:من میرم توی آین اتاق پرو
کوک :اوکی
ا،ت:رفتم داخله اتاق پرو لباسمو در اوردم ولی هنوز شلوارمو
در نیاوردمکه یهو........
به نظرتون چی شد؟
۱۱.۰k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.