سناریو درخواستی
سناریو درخواستی
وقتی توی یه مهمونی همدیگه رو میبینید.(کات کردین)
نامجون:(زود اون مهمونی رو ترک میکنه)
جین:(سعی میکنه نزدیکت باشه و همش بهت زل میزنه)
شوگا:(عادی رفتار میکه طوری که براش مهم نیستی ولی هنوز دوطت داره و حاضره برات جونشم بده)
هوپی:(همه ی خاطرات خوبی که با هم داشتین میاد تو ذهنش)
جیمین: میاد کنارت وایمسته و توهم چون نمخوای ضایع بازی در بیاری کنار نمیری و عادی سر جات وایمیستی)
جیمین: عوضی من دوست داشتم چرا ولم کردیی ها
ا/ت:(بغض)
جیمین: فکر میکردم تو هم عاشقمی و
ا/ت:(بغضش ترکید ودوید سمت دستشویی)
جیمین:(اونم باهات میاد نه تو دستشویی ها بیرون دستشویی وایمسته)
(و بعد با هم حرف میزنید و بعد به تفاهم میرسید که دوباره باهم باشید)
ته:(زیاد بهت زل نمیزنه و خیلی ناراحته)
جونگ کوک:(مچ دستتو میگیره میبرتت طبقه بالا تو یه اتاق)
جونگ کوک: چرا انقدر لباست بازه(بسیار عصبی)
ا/ت: به تو چه اصلا تو چیکارمی
جونگ کوک: عههه که من چیکارتم ها الان میفهمی که تو متعلق به منی ( و... )
وقتی توی یه مهمونی همدیگه رو میبینید.(کات کردین)
نامجون:(زود اون مهمونی رو ترک میکنه)
جین:(سعی میکنه نزدیکت باشه و همش بهت زل میزنه)
شوگا:(عادی رفتار میکه طوری که براش مهم نیستی ولی هنوز دوطت داره و حاضره برات جونشم بده)
هوپی:(همه ی خاطرات خوبی که با هم داشتین میاد تو ذهنش)
جیمین: میاد کنارت وایمسته و توهم چون نمخوای ضایع بازی در بیاری کنار نمیری و عادی سر جات وایمیستی)
جیمین: عوضی من دوست داشتم چرا ولم کردیی ها
ا/ت:(بغض)
جیمین: فکر میکردم تو هم عاشقمی و
ا/ت:(بغضش ترکید ودوید سمت دستشویی)
جیمین:(اونم باهات میاد نه تو دستشویی ها بیرون دستشویی وایمسته)
(و بعد با هم حرف میزنید و بعد به تفاهم میرسید که دوباره باهم باشید)
ته:(زیاد بهت زل نمیزنه و خیلی ناراحته)
جونگ کوک:(مچ دستتو میگیره میبرتت طبقه بالا تو یه اتاق)
جونگ کوک: چرا انقدر لباست بازه(بسیار عصبی)
ا/ت: به تو چه اصلا تو چیکارمی
جونگ کوک: عههه که من چیکارتم ها الان میفهمی که تو متعلق به منی ( و... )
۵.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲