پارت ۳
جونگ کوک بود
از ترس پریدی اونور
( میتونم بگم 10 کیلومتر اونور تر رفتی کلا)
ا.ت: جونگ کوک سکتم دادیییییییی
جونگ کوک: کارم همینه
بعد یه عالمه خندیدین
جونگ کوک تو ذهنش: وای خدای من فردا تولد ا.ت هستتتت!!!! چطور یادم رفت!!.. باید یجوری بهش بگم که عاشقشم ولی نمیشه ممکنه خوشش نیاد
ا.ت: چیزی شده کوکی
جونگ کوک: نه نه .....
روزه بعد
جونگ کوک با زنگ ساعت بیدار شد بلند داد زد : وای نههههههه امروز تولدشههه چطور برم خونششش نه نه اون بیاد خونم بهتره ولی اگه خوشش نیاددد
ای خدااااا یه صبحونه برای خودش آماده کرد و خورد رفت بیرون تا کیک بگیره یه عالمه کیک اونجا بود
نمیدونست کدام رو انتخاب کنه ولی چون تو .....
همایت کنید پارت ها رو زود زود بزارم
از ترس پریدی اونور
( میتونم بگم 10 کیلومتر اونور تر رفتی کلا)
ا.ت: جونگ کوک سکتم دادیییییییی
جونگ کوک: کارم همینه
بعد یه عالمه خندیدین
جونگ کوک تو ذهنش: وای خدای من فردا تولد ا.ت هستتتت!!!! چطور یادم رفت!!.. باید یجوری بهش بگم که عاشقشم ولی نمیشه ممکنه خوشش نیاد
ا.ت: چیزی شده کوکی
جونگ کوک: نه نه .....
روزه بعد
جونگ کوک با زنگ ساعت بیدار شد بلند داد زد : وای نههههههه امروز تولدشههه چطور برم خونششش نه نه اون بیاد خونم بهتره ولی اگه خوشش نیاددد
ای خدااااا یه صبحونه برای خودش آماده کرد و خورد رفت بیرون تا کیک بگیره یه عالمه کیک اونجا بود
نمیدونست کدام رو انتخاب کنه ولی چون تو .....
همایت کنید پارت ها رو زود زود بزارم
۶.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.