part 8 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 8 وقتی بد بوی مدرسه بخاطره چاق بودنت مسخرت میکرد
part 8
صبح از خواب بیدار شدم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم
بیرون یکم به خودم رسیدم موهامو خشک کردم و لباس مدرسمو
پوشیدم و بعد صبحانمو خوردم و بعد کیفم رو برداشتم قبل از
اینکه برم رفتم جلو آیینه
+وایییی من چه جذاب لودم نمیدونستم(عههه منننن😂)
و بعد از خانه اومد بیرون سوار ماشین شدم به سمت مدرسه
حرکت کردم و بعد چند دقیقه رسیدم از ماشین پیاده شدم
+هی اینجا همو جایی هست که برام قلدری میکردن
رفتم داخل مدرسه وقتی رفتم همه نگاها برگشت سمت من که
یهو دیدم لیا داره میا طرف اوفف باز این دختر
=سلام
+سلام
=اسم من لیاست و تو؟
+(ذهن یونا: نگم اسمم رو اگه بگم میگه این دختر رفته با عمل خودشو اینطوری کرده)
+اممم خب اسم من سویون، کیم سویون
=اهان میشه باهام دوست شیم
+(ذهن یونا: عمر باهم دوست شیم)
+نه ممنون من با کسی دوست نمیشم
=اهان
بعد از کنارش در شدم داشتم با خودم حرف میزدم که با
کسی برخود کردم افتادم سرمو بالا اوردم که با چیزی که دیدم
تعجب کردم
_خوبی
+ها.. اره خوبم
_بزار کمکت کنم
+اوک
کوک کمکم کرد بلند شم
_خب دانش اموز جدیدی؟
+اره
_خوبه
_اسم من جئون جونگ کوک هست و تو؟
+اسم منم سویون، کیم سویون
_اسمت مثل خودت خوشگله
بعد بهم یه چشمک زد رفت جان اون همون کوک بود که برام
قلدری میکرد هن دادش چرا همیجوری داشتم با خودم. حرف
میزدم که یکی صدام زد سرمو بالا اوردم دیدم میاست
(میا دوست یونا)(علامت میا#)
#سلام خرمممم
+عه سلام گاوم(منو دوستم)
سریع رفتم همو بقل کردیم
+تو اینجا چیکار میکنی
#دیگه آمریکا اومدم حالا تو کی اومدی از آمریکا
+همین دیروز
#واقعا عنتر چرا به من نگفتی
+اصلا حواسم نبود بهت بگم
#بسته ولی دیگه کنار همیم
+اره
بعد رفتیم سر کلاس خب من بیرون کلاس واساده بودم تا استاد
بگه بیام تو
استاد: خب بچه ها امروز یه دانش اموز جدید داریم بیا تو عزیزم
رفتم داخل
استاد: خودتو معرفی کن
+چشم
+سلام بچه ها من اسمم سویون، کیم سویون هستم و امیدوارم
باهم کنار بیایم
استاد: خیلی هم عالی حالا برو کنار میا بشین
+چشم
رفتم کنار میا نشستم
part 8
صبح از خواب بیدار شدم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم
بیرون یکم به خودم رسیدم موهامو خشک کردم و لباس مدرسمو
پوشیدم و بعد صبحانمو خوردم و بعد کیفم رو برداشتم قبل از
اینکه برم رفتم جلو آیینه
+وایییی من چه جذاب لودم نمیدونستم(عههه منننن😂)
و بعد از خانه اومد بیرون سوار ماشین شدم به سمت مدرسه
حرکت کردم و بعد چند دقیقه رسیدم از ماشین پیاده شدم
+هی اینجا همو جایی هست که برام قلدری میکردن
رفتم داخل مدرسه وقتی رفتم همه نگاها برگشت سمت من که
یهو دیدم لیا داره میا طرف اوفف باز این دختر
=سلام
+سلام
=اسم من لیاست و تو؟
+(ذهن یونا: نگم اسمم رو اگه بگم میگه این دختر رفته با عمل خودشو اینطوری کرده)
+اممم خب اسم من سویون، کیم سویون
=اهان میشه باهام دوست شیم
+(ذهن یونا: عمر باهم دوست شیم)
+نه ممنون من با کسی دوست نمیشم
=اهان
بعد از کنارش در شدم داشتم با خودم حرف میزدم که با
کسی برخود کردم افتادم سرمو بالا اوردم که با چیزی که دیدم
تعجب کردم
_خوبی
+ها.. اره خوبم
_بزار کمکت کنم
+اوک
کوک کمکم کرد بلند شم
_خب دانش اموز جدیدی؟
+اره
_خوبه
_اسم من جئون جونگ کوک هست و تو؟
+اسم منم سویون، کیم سویون
_اسمت مثل خودت خوشگله
بعد بهم یه چشمک زد رفت جان اون همون کوک بود که برام
قلدری میکرد هن دادش چرا همیجوری داشتم با خودم. حرف
میزدم که یکی صدام زد سرمو بالا اوردم دیدم میاست
(میا دوست یونا)(علامت میا#)
#سلام خرمممم
+عه سلام گاوم(منو دوستم)
سریع رفتم همو بقل کردیم
+تو اینجا چیکار میکنی
#دیگه آمریکا اومدم حالا تو کی اومدی از آمریکا
+همین دیروز
#واقعا عنتر چرا به من نگفتی
+اصلا حواسم نبود بهت بگم
#بسته ولی دیگه کنار همیم
+اره
بعد رفتیم سر کلاس خب من بیرون کلاس واساده بودم تا استاد
بگه بیام تو
استاد: خب بچه ها امروز یه دانش اموز جدید داریم بیا تو عزیزم
رفتم داخل
استاد: خودتو معرفی کن
+چشم
+سلام بچه ها من اسمم سویون، کیم سویون هستم و امیدوارم
باهم کنار بیایم
استاد: خیلی هم عالی حالا برو کنار میا بشین
+چشم
رفتم کنار میا نشستم
۱۹.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.