part 5
part 5
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
۳سال بعد
سارا
من الان ۱۸ سالمه و سعید هم ۲۷ سالشه
میدونم شاید به نظرتون اختلاف سنیمون زیاده ولی من معتقدم سن فقط یه عدده و عشق این چیزا رو نمیشناسه
امشب تو خونه باغمون مهمونی تولد منه که همه ی فامیلا دعوتن حتی اون پسر خاله ی هول و دختر بازم
واسه امشب یه پیراهن مشکی پوشیدم و یه آرایش دخترانه و موهام رو هم بافتم. موهای من تا زانوهامه و خیلی بهشون میرسم که بلند شن و خداروشکر موهام رشدشون خوبه
صدای آیفون اومدکه مامانم جواب داد
خالم اینان
هوفف اصلن دلم نمیخواد با اون آرین رو به رو شم بهتره تا میتونم لفتش بدم یه ثانیه کمترم با اون نگاهای کثیفش خیره شه بهم غنیمته مطمئنم سعیدم اذیت میشه امیدوارم دعوا راه نندازه:((
ࡃܢܚ݅ࡐ߳ ࡅ࡙ߊ ܣࡐܚࡍ◁❚❚▷
نویسندگان:«یونا♡کارولین♡»
۳سال بعد
سارا
من الان ۱۸ سالمه و سعید هم ۲۷ سالشه
میدونم شاید به نظرتون اختلاف سنیمون زیاده ولی من معتقدم سن فقط یه عدده و عشق این چیزا رو نمیشناسه
امشب تو خونه باغمون مهمونی تولد منه که همه ی فامیلا دعوتن حتی اون پسر خاله ی هول و دختر بازم
واسه امشب یه پیراهن مشکی پوشیدم و یه آرایش دخترانه و موهام رو هم بافتم. موهای من تا زانوهامه و خیلی بهشون میرسم که بلند شن و خداروشکر موهام رشدشون خوبه
صدای آیفون اومدکه مامانم جواب داد
خالم اینان
هوفف اصلن دلم نمیخواد با اون آرین رو به رو شم بهتره تا میتونم لفتش بدم یه ثانیه کمترم با اون نگاهای کثیفش خیره شه بهم غنیمته مطمئنم سعیدم اذیت میشه امیدوارم دعوا راه نندازه:((
۲.۰k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.