پارت ۱۷:)
میخواست بوسم کنه که زدمش
من : یاااا میخوای بمیری
جونگ کوک : چرا نمیزاری
من : مثل اینکه یادت رفته چی شده
جونگ کوک : اره یادم رفته
من : ایش
رفتم پایین اونم دنبالم اومد
درو باز کردم و میخواستم بازم برم
کوک محکم گرفتتم
من : ولم کنننننن نمیخوام اینجا بمونم
کوک : نمیری
من : میرم برو اونور
محکم تر گرفت
من : ولم کن داری با زور یکی رو تو خونت نگه میداری این جرمه
جونگ کوک : اره منم مجرمم خب ک چی
من : میدونی ازت شکایت کنم میری زندان
جونگ کوک : هیچ کس منو نمیتونه بندازه زندان
من : هه فک کردی کی هستی
جونگ کوک : جئون جونگ کوک از بوسان
من : شوخیت گرفته ولم کن
جونگ کوک : نمیکنم
من : باشه بابا بیا اومدم تو
کوک : آفرین
خیلی خشک و سرد از پیشش رد شدم و رفتم آشپزخونه و هر چی تو یخچال بود و خوردم جونگ کوک داش بهم نگا میکرد
من : ها چیه آدم ندیدی
جونگ کوک : دیدم مث تو ندیدم
من : به کتفم
من : هعییی تف تو این زندگی
کوک : چته
من : با شما بودم؟
کوک : کسی بجز من اینجا نیس
من : هس دیوار مبل تابلو یخچال
کوک : اونا از من بهترن هوم؟
من : آآآ... آره ولی نه
کوک : نه یا آره
من : نه
کوک : بیا بغلم
من : عمرا دس بهم بزنی میزنمت
کوک : من زورم بیشتره
من : تف میکنم تو صورتت
کوک : منم تف دارم
من : گازت میگیرم
کوک : منم دندون دارم
من : بهت فش میدم
کوک : منم بلدم
من : دیگه بسه
کوک : یعنی تسلیم شدی بیای بغلم
من : ارهههه شدم ک چی چون چاره ای ندارم
جونگ کوک بغلم کرد
جونگ کوک : میدونی چقد دلم برا لمس بدنت تنگ شده بود
من : خب الان برطرف شد
کوک : تو دلت تنگ نشده بود
من : نه
کوک : میدونم دروغ میگی
من : باشه اصن من دروغ میگم اره تنگ شده بود
کوک : توت فرنگی خودمی
من : من توت فرنگی نیستم
کوک : هستی اتفاقا ازون شیریناش
من : من ا.تم
کوک : ا.ت خودمی
من : تو هم بانی خودمی
کوک : بانی؟
من : اوهوم
تموم تا پارت بعدی بای🐰🍓
من : یاااا میخوای بمیری
جونگ کوک : چرا نمیزاری
من : مثل اینکه یادت رفته چی شده
جونگ کوک : اره یادم رفته
من : ایش
رفتم پایین اونم دنبالم اومد
درو باز کردم و میخواستم بازم برم
کوک محکم گرفتتم
من : ولم کنننننن نمیخوام اینجا بمونم
کوک : نمیری
من : میرم برو اونور
محکم تر گرفت
من : ولم کن داری با زور یکی رو تو خونت نگه میداری این جرمه
جونگ کوک : اره منم مجرمم خب ک چی
من : میدونی ازت شکایت کنم میری زندان
جونگ کوک : هیچ کس منو نمیتونه بندازه زندان
من : هه فک کردی کی هستی
جونگ کوک : جئون جونگ کوک از بوسان
من : شوخیت گرفته ولم کن
جونگ کوک : نمیکنم
من : باشه بابا بیا اومدم تو
کوک : آفرین
خیلی خشک و سرد از پیشش رد شدم و رفتم آشپزخونه و هر چی تو یخچال بود و خوردم جونگ کوک داش بهم نگا میکرد
من : ها چیه آدم ندیدی
جونگ کوک : دیدم مث تو ندیدم
من : به کتفم
من : هعییی تف تو این زندگی
کوک : چته
من : با شما بودم؟
کوک : کسی بجز من اینجا نیس
من : هس دیوار مبل تابلو یخچال
کوک : اونا از من بهترن هوم؟
من : آآآ... آره ولی نه
کوک : نه یا آره
من : نه
کوک : بیا بغلم
من : عمرا دس بهم بزنی میزنمت
کوک : من زورم بیشتره
من : تف میکنم تو صورتت
کوک : منم تف دارم
من : گازت میگیرم
کوک : منم دندون دارم
من : بهت فش میدم
کوک : منم بلدم
من : دیگه بسه
کوک : یعنی تسلیم شدی بیای بغلم
من : ارهههه شدم ک چی چون چاره ای ندارم
جونگ کوک بغلم کرد
جونگ کوک : میدونی چقد دلم برا لمس بدنت تنگ شده بود
من : خب الان برطرف شد
کوک : تو دلت تنگ نشده بود
من : نه
کوک : میدونم دروغ میگی
من : باشه اصن من دروغ میگم اره تنگ شده بود
کوک : توت فرنگی خودمی
من : من توت فرنگی نیستم
کوک : هستی اتفاقا ازون شیریناش
من : من ا.تم
کوک : ا.ت خودمی
من : تو هم بانی خودمی
کوک : بانی؟
من : اوهوم
تموم تا پارت بعدی بای🐰🍓
۲۰۰.۷k
۰۴ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.