part 2
اون دختر پیاده شد و رفت مارکت
حرکت کردم از استرس تند می رفتم میترسیدم که چجوری باید بهش بگم
انگار اونم فهمیده بود نگرانم شده بود
جی هوپ: ات خوبی ... داری خیلی تند میریا
«جی هوپ»
ات دختر خوبی بود
اما یکم حساس بود .... درسته بادیگاردم بود اما خیلی بهم نزدیک می شد و باعث می شد اذیت بشم
تو فنساین و کنسرتها خیلی حساس میشد و حتی نمی ذاشت با آرمی ها حرف بزنم یا دستشون رو بگیرم ...و این باعث بیشتر بیشتر اذیت بشم
الانم علت این تند رفتناش رو نمی دونستم ازش میپرسیدم چرا تند میری اما جوابی نمی داد انگار به دهنش قفل بسته بودن
جی هوپ: ات ات با توعم....گوش میدی چی میگم ...ات
ات: آقای جانگا....من من...من باید ی چیزی بهتون بگم
جی هوپ: باشه ...باشه بگو اما اول سرعت ماشینو بیار پایین
جوفتشون ترسیده بودن اتم اصلا از سرعتش کم نمی کرد
و درست نزدیک بود تا با ماشین رو به روشون برخورد کنن و بوممممم
ی تصادف وحشد ناک کسی فکرشم نمی کرد که ی دختر با دست فرمونه عالی یه همچین تصادفی بکنه
جی هوپ رو به بیهوشی بود اتم که نفسای آخرش بود هر دو سرفه می کردن اما فرقش این بود که سرفه های ات خونی بود
ات : میخواستم...قبل مرگم ....بگ.....بگم دوستتون....دارم
جی هوپ: چی..چی داری میگی
ات : آره دوست دارم....خیلی زیاد
و بعدش چشمای خوشکلش بسته شد اونم برای همیشه
بعد اون تصادف ات از دنیا رفت و جی هوپ از عذاب وجدانش فوبیا گرفته بود
بعضی مواقع به یاد ات میفتاد
اون دختر عجیبی بود
اما کاش زنده بود تا دلیل این کارای عجیبش رو ازش میپرسید
معلومه دلیلش عشق بود
اما احمقانه بود
مثل همیشه آخرش بد شد باید روش کار کنم
لایک ❤️ و کامنت میزارین ها
حرکت کردم از استرس تند می رفتم میترسیدم که چجوری باید بهش بگم
انگار اونم فهمیده بود نگرانم شده بود
جی هوپ: ات خوبی ... داری خیلی تند میریا
«جی هوپ»
ات دختر خوبی بود
اما یکم حساس بود .... درسته بادیگاردم بود اما خیلی بهم نزدیک می شد و باعث می شد اذیت بشم
تو فنساین و کنسرتها خیلی حساس میشد و حتی نمی ذاشت با آرمی ها حرف بزنم یا دستشون رو بگیرم ...و این باعث بیشتر بیشتر اذیت بشم
الانم علت این تند رفتناش رو نمی دونستم ازش میپرسیدم چرا تند میری اما جوابی نمی داد انگار به دهنش قفل بسته بودن
جی هوپ: ات ات با توعم....گوش میدی چی میگم ...ات
ات: آقای جانگا....من من...من باید ی چیزی بهتون بگم
جی هوپ: باشه ...باشه بگو اما اول سرعت ماشینو بیار پایین
جوفتشون ترسیده بودن اتم اصلا از سرعتش کم نمی کرد
و درست نزدیک بود تا با ماشین رو به روشون برخورد کنن و بوممممم
ی تصادف وحشد ناک کسی فکرشم نمی کرد که ی دختر با دست فرمونه عالی یه همچین تصادفی بکنه
جی هوپ رو به بیهوشی بود اتم که نفسای آخرش بود هر دو سرفه می کردن اما فرقش این بود که سرفه های ات خونی بود
ات : میخواستم...قبل مرگم ....بگ.....بگم دوستتون....دارم
جی هوپ: چی..چی داری میگی
ات : آره دوست دارم....خیلی زیاد
و بعدش چشمای خوشکلش بسته شد اونم برای همیشه
بعد اون تصادف ات از دنیا رفت و جی هوپ از عذاب وجدانش فوبیا گرفته بود
بعضی مواقع به یاد ات میفتاد
اون دختر عجیبی بود
اما کاش زنده بود تا دلیل این کارای عجیبش رو ازش میپرسید
معلومه دلیلش عشق بود
اما احمقانه بود
مثل همیشه آخرش بد شد باید روش کار کنم
لایک ❤️ و کامنت میزارین ها
۵.۲k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.