mysterious p3
" حواسم هست برو " teahyung
قدم هاش بلند شد و با رسیدن بهش راهش رو سد کرد
ابروهاش بالا پریدن و سوالی نگاهش کرد
" لیدیا درست میگم؟" teahyung
" بله و شما؟" Lidia
جفت کرد ، یعنی اونو نمیشناخت؟
" دیشب توی رستوران بودم" teahyung
" بفرمایید" Lidia
نیم نگاهی به برگه داخل دستش انداخت
" نویسنده ای؟" teahyung
"نه فقط تفریحی، پیشرفته نیستم" Lidia
سر تکون داد ، کارتی از جیبش بیرون آورد و سمتش گرفت
" این شماره منه ، میخوام از این به بعد فقط برای من کار کنی " teahyung
آبرویی بالا انداخت
" چرا؟" Lidia
" چون من میخوام!" teahyung
کارت رو نگرفت و عقب کشید
" شرمنده اما من از کارم راضیم احتیاجی هم به شغل دوم ندارم " Lidia
مچش رو گرفت و سمت خودش کشید
" شغل دوم نه ! فقط و فقط برای من فهمیدی ؟" teahyung
" یه دلیل بیار که مجبورم قبول کنم" Lidia
نیشخند زد و دستش رو ول کرد
" مجبور نیستم دلیل بیارم من هر طور بخوام میمونی" teahyung
خندید و کارت رو گرفت
" میتونید برید داخل تا آبروی هردومون رو نبردید" Lidia
اخم غلیظی نثارش کرد و قبل رفتن گفت
" امروز بعد از ۳ !" teahyung
با دور شدنش نفس عمیقی گرفت ، این دیگه چه حرفی بود زد ؟ این همه دختر چرا اون؟ و از اون مهم تر امشب شب خاستگاریش؟!
قدم هاش بلند شد و با رسیدن بهش راهش رو سد کرد
ابروهاش بالا پریدن و سوالی نگاهش کرد
" لیدیا درست میگم؟" teahyung
" بله و شما؟" Lidia
جفت کرد ، یعنی اونو نمیشناخت؟
" دیشب توی رستوران بودم" teahyung
" بفرمایید" Lidia
نیم نگاهی به برگه داخل دستش انداخت
" نویسنده ای؟" teahyung
"نه فقط تفریحی، پیشرفته نیستم" Lidia
سر تکون داد ، کارتی از جیبش بیرون آورد و سمتش گرفت
" این شماره منه ، میخوام از این به بعد فقط برای من کار کنی " teahyung
آبرویی بالا انداخت
" چرا؟" Lidia
" چون من میخوام!" teahyung
کارت رو نگرفت و عقب کشید
" شرمنده اما من از کارم راضیم احتیاجی هم به شغل دوم ندارم " Lidia
مچش رو گرفت و سمت خودش کشید
" شغل دوم نه ! فقط و فقط برای من فهمیدی ؟" teahyung
" یه دلیل بیار که مجبورم قبول کنم" Lidia
نیشخند زد و دستش رو ول کرد
" مجبور نیستم دلیل بیارم من هر طور بخوام میمونی" teahyung
خندید و کارت رو گرفت
" میتونید برید داخل تا آبروی هردومون رو نبردید" Lidia
اخم غلیظی نثارش کرد و قبل رفتن گفت
" امروز بعد از ۳ !" teahyung
با دور شدنش نفس عمیقی گرفت ، این دیگه چه حرفی بود زد ؟ این همه دختر چرا اون؟ و از اون مهم تر امشب شب خاستگاریش؟!
۳۵.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.