عشق یا قتل پ ۲۳ ق ۳
پ ۲۳ ق ۳ : تهیونگ با شنیدن صدای ا/ت سریع برگشت ا/ت با کمک جونگ کوک اومد داخل و بعد بازوی جونگ کوک رو ول کرد و جونگ کوک رفت ...... تعجب کرده بود و یا نه شایدم خوشحال شده بود! سریع دوید طرف ا/ت و ا/ت هم طرف تهیونگ ( فیلم هندی :// ) محکم با تمام وجود بغلش کرد ..... ا/ت با نفس هاش عطر بدنی رو ک مدت ها بود ازش دور بود رو توی ریه هاش جا داد برگشت طرف تهیونگ نگاه کرد
ا/ت ... خیلی دلم برات تنگ شده بود!
تهیونگ...ت.تو کی؟ کی بهوش اومدی؟
ا/ت ... یک ساعتی میشه .... اگه بدونی با چه بد بختی رفتم این لباسا رو پوشیدم و آرایش کردم
تهیونگ....باورم نمیشه!
هانا...داداش میبینم ک هنوز تو شوکی!
تهیونگ...آخه...یهو شد
ا/ت .... بیا بیا کیکتو برش بزنیم!
ا/ت و تهیونگ چاقو رو گرفتن و کیکی ک عکس دو نفره خودشون روش چاپ شده بود رو برش زدن .... آروم در همین حین بوسه ی کوتاهی روی گردن ا/ت گذاشت .... برش اول رو اول به ا/ت داد و بعد خودش
تهیونگ....ا/ت
ا/ت...هوم؟
تهیونگ...رقص؟
ا/ت...آره!
دست ا/ت رو میگیره و همه وسط رو برای رقص ا/ت و تهیونگ خالی میکنن ..... آهنگ ملایمی پخش میشه و تهیونگ یه دستش دست ا/ت رو میگیره و یه دستش دور کمر ا/ت ..... ا/ت هم یه دست روی شونه ی تهیونگه و یه دستشم توی دست تهیونگ......خیلی آروم و رمانتیک میرقصن.....ا/ت رو میچرخونه و موهای ا/ت روی هوا میرقصن.....خم میشن.....موهای قهوه ایش روی هوا آویزون مونده بود و تهیونگ تو این موقعیت لبهاش رو به آرومی روی لبهای ا/ت گذاشت.....صدای جیغ داد بقیه بلند شد و تهیونگ لبهای ا/ت رو ول کرد
تهیونگ....اینجا نمیشه یه موقع دیگه!
چشمکی به طرف ا/ت انداخت و ساف ایستادن
ا/ت ... خیلی دلم برات تنگ شده بود!
تهیونگ...ت.تو کی؟ کی بهوش اومدی؟
ا/ت ... یک ساعتی میشه .... اگه بدونی با چه بد بختی رفتم این لباسا رو پوشیدم و آرایش کردم
تهیونگ....باورم نمیشه!
هانا...داداش میبینم ک هنوز تو شوکی!
تهیونگ...آخه...یهو شد
ا/ت .... بیا بیا کیکتو برش بزنیم!
ا/ت و تهیونگ چاقو رو گرفتن و کیکی ک عکس دو نفره خودشون روش چاپ شده بود رو برش زدن .... آروم در همین حین بوسه ی کوتاهی روی گردن ا/ت گذاشت .... برش اول رو اول به ا/ت داد و بعد خودش
تهیونگ....ا/ت
ا/ت...هوم؟
تهیونگ...رقص؟
ا/ت...آره!
دست ا/ت رو میگیره و همه وسط رو برای رقص ا/ت و تهیونگ خالی میکنن ..... آهنگ ملایمی پخش میشه و تهیونگ یه دستش دست ا/ت رو میگیره و یه دستش دور کمر ا/ت ..... ا/ت هم یه دست روی شونه ی تهیونگه و یه دستشم توی دست تهیونگ......خیلی آروم و رمانتیک میرقصن.....ا/ت رو میچرخونه و موهای ا/ت روی هوا میرقصن.....خم میشن.....موهای قهوه ایش روی هوا آویزون مونده بود و تهیونگ تو این موقعیت لبهاش رو به آرومی روی لبهای ا/ت گذاشت.....صدای جیغ داد بقیه بلند شد و تهیونگ لبهای ا/ت رو ول کرد
تهیونگ....اینجا نمیشه یه موقع دیگه!
چشمکی به طرف ا/ت انداخت و ساف ایستادن
۳۷۳.۶k
۱۷ مرداد ۱۴۰۰