P2
《Mine》
پارت۱
و اون تونست اون خوابو ببینه اون تو مدرسه بود و همچی خیلی عادی بود اون چند بار تلاش کرده بود که ب سومی همچیو بگه ولی انگار لال شده بود اون ب خودش قول داد که اینکارو بکنه و رفت سمت سومی اونو محکم زد و با گریه بهش همچیرو گفت و این دیگه واسه ا.ت عادی شده بود اون هرشب میرفت تو خواب کلی سومی رو میزد و برمیگشت البته این کار باعث میشد انرژیش کمتر شه و بخاطر همین همیشه تو مدرسه چشماش پف کرده بود
پایان خواب
اههههه دوباره باید برم مدرسه اون کاراشو کرد از مامانش خداحافظی کرد و رفت
وقتی رفت سومی زد زیر خنده اون به چشم های ا.ت اشاره میکرد و اونو مسخره میکرد ا.ت خیلی ازش عصبانی بود....
(پرش زمانه ب تموم شدن کلاس )
ا.ت رفت خونه و با عصبانیت سلام کرد اون ی راست رفت تو اتاقش و تلاش کرد بخوابه
هه اره دوباره (رفته تو همون خوابه) ا.ت رفت سمت سومی اونو از موهاش کشید و اونو برد تو دستشویی اونو انداخت رو زمین و چاقو جیبیش رو تا حداقل۲۰ بار کرد تو پهلو سومی و در آورد و اره سومی مرد ا.ت خیلی خوشحال بود و هیچ عذاب وجدانی نداشت
ی مرده:همم بامزس!!!
ا.ت اونو دید ولی فقط موهای صورتیش(نمیدونم دارم چرتو پرت میگم🤌🏻)معلوم بود و لباس بیمارستان تنش بود اون قبل از اینکه اونو ببینه از خواب پاشد پس تصمیم گرف ک شب دوباره برگرده ب اون خواب...
کیوتا ببخشید این پارت کم بود نیم ساعت یا ی ربع دیگه پارت بعد رو میزارم
پارت۱
و اون تونست اون خوابو ببینه اون تو مدرسه بود و همچی خیلی عادی بود اون چند بار تلاش کرده بود که ب سومی همچیو بگه ولی انگار لال شده بود اون ب خودش قول داد که اینکارو بکنه و رفت سمت سومی اونو محکم زد و با گریه بهش همچیرو گفت و این دیگه واسه ا.ت عادی شده بود اون هرشب میرفت تو خواب کلی سومی رو میزد و برمیگشت البته این کار باعث میشد انرژیش کمتر شه و بخاطر همین همیشه تو مدرسه چشماش پف کرده بود
پایان خواب
اههههه دوباره باید برم مدرسه اون کاراشو کرد از مامانش خداحافظی کرد و رفت
وقتی رفت سومی زد زیر خنده اون به چشم های ا.ت اشاره میکرد و اونو مسخره میکرد ا.ت خیلی ازش عصبانی بود....
(پرش زمانه ب تموم شدن کلاس )
ا.ت رفت خونه و با عصبانیت سلام کرد اون ی راست رفت تو اتاقش و تلاش کرد بخوابه
هه اره دوباره (رفته تو همون خوابه) ا.ت رفت سمت سومی اونو از موهاش کشید و اونو برد تو دستشویی اونو انداخت رو زمین و چاقو جیبیش رو تا حداقل۲۰ بار کرد تو پهلو سومی و در آورد و اره سومی مرد ا.ت خیلی خوشحال بود و هیچ عذاب وجدانی نداشت
ی مرده:همم بامزس!!!
ا.ت اونو دید ولی فقط موهای صورتیش(نمیدونم دارم چرتو پرت میگم🤌🏻)معلوم بود و لباس بیمارستان تنش بود اون قبل از اینکه اونو ببینه از خواب پاشد پس تصمیم گرف ک شب دوباره برگرده ب اون خواب...
کیوتا ببخشید این پارت کم بود نیم ساعت یا ی ربع دیگه پارت بعد رو میزارم
۳.۷k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.