قدرت عشق Part 21
هانا ـ عه خرگوشه کجا رفت
ایش همش تقصیر توعه اگه اون کار رو نمی کردی الا اینحا بد
رانگ ـ عه تقصیر من چیه بلاخره که خرگوشه فرار می کرد
چون اون متعلق به جنگله
همون جور که تو متعلق به منی
حالا هم بیا بریم پیش اون رود مه اونجا ست تا باهم خلوت کنین
هانا ـ تو این جمله های رو از کجا میاری
رانگ ـ چیه ادم به این جنتلمنی ندیدی
هانا ـ نه
رانگ ـ خوب حالا ببین
هانا ـ دارم می بینم
رانگ ـ حالا دستم رو بگیر بیا باهم قدم بزنیم
هانا ـ باشه
از زبان جانگ یو یا همون دوست رانگ که روی هانا کراش داشت
ایش باید زود تر دست به کار می شدم
فقط اگه یه روز زود تر به هانا پیشنهاد میدادم الا هانا با من بود نه اون رانگ از خود راضی
باید ببینم می تونم چه جوری هانا رو از رانگ. پس بگیرم
لونا ـ عه پس تو هم به همونی که من فکر می کنم فکر می کنی
جانگ یو ـ تو از کجا پیدات شد
لونا ـ من همینجا بودم
راستی فکر کنم تو هم می خوای اون دوتا زوج از هم به پاشه نه
ولی من فکر می کردم تو دوست صمیمی رانگی
جانگ یو ـ بودم البته تا وقتی که هانا رو ازم نگرفته بود
ولی حالا نمی خوام حتی سر به تنش باشه
لونا ـ نگاه کن با اینکه نمی دونم از چی اون هانا خوشت میاد ولی بهت کمک می کنم مه اونا رو از هم جدا کنیم
جانگ یو ـ نگو که از رانگ خوشت میاد
لونا ـ الا که نی بینی میاد مشکلی داری؟
جانگ یو ـ نه چرا باید مشکلی داشته باشم
و بعد دستش رو به سمت لونا دراز کرد و گفت
جانگ یو ـ امید وارم هر کدوممون به خواستمون برسیم
و لونا هم دستش رو برد به سمت جانگ یو و باهم دست دادن و گفت
لونا ـ امید وارم
(پزخنده)
منتظر پارت بعد باشید
ایش همش تقصیر توعه اگه اون کار رو نمی کردی الا اینحا بد
رانگ ـ عه تقصیر من چیه بلاخره که خرگوشه فرار می کرد
چون اون متعلق به جنگله
همون جور که تو متعلق به منی
حالا هم بیا بریم پیش اون رود مه اونجا ست تا باهم خلوت کنین
هانا ـ تو این جمله های رو از کجا میاری
رانگ ـ چیه ادم به این جنتلمنی ندیدی
هانا ـ نه
رانگ ـ خوب حالا ببین
هانا ـ دارم می بینم
رانگ ـ حالا دستم رو بگیر بیا باهم قدم بزنیم
هانا ـ باشه
از زبان جانگ یو یا همون دوست رانگ که روی هانا کراش داشت
ایش باید زود تر دست به کار می شدم
فقط اگه یه روز زود تر به هانا پیشنهاد میدادم الا هانا با من بود نه اون رانگ از خود راضی
باید ببینم می تونم چه جوری هانا رو از رانگ. پس بگیرم
لونا ـ عه پس تو هم به همونی که من فکر می کنم فکر می کنی
جانگ یو ـ تو از کجا پیدات شد
لونا ـ من همینجا بودم
راستی فکر کنم تو هم می خوای اون دوتا زوج از هم به پاشه نه
ولی من فکر می کردم تو دوست صمیمی رانگی
جانگ یو ـ بودم البته تا وقتی که هانا رو ازم نگرفته بود
ولی حالا نمی خوام حتی سر به تنش باشه
لونا ـ نگاه کن با اینکه نمی دونم از چی اون هانا خوشت میاد ولی بهت کمک می کنم مه اونا رو از هم جدا کنیم
جانگ یو ـ نگو که از رانگ خوشت میاد
لونا ـ الا که نی بینی میاد مشکلی داری؟
جانگ یو ـ نه چرا باید مشکلی داشته باشم
و بعد دستش رو به سمت لونا دراز کرد و گفت
جانگ یو ـ امید وارم هر کدوممون به خواستمون برسیم
و لونا هم دستش رو برد به سمت جانگ یو و باهم دست دادن و گفت
لونا ـ امید وارم
(پزخنده)
منتظر پارت بعد باشید
۷.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.