انتقام پارت 4
الان خبر به خانواده ی ات اینا رسیده:
مامان ات: ای وای دخترم واقعا مرده
انیسا:نگران نباش من د9تر خوبی برات میشم اون دختر حقش بود
بابا ات: واقعا دختر مثل اون که...... بود
سینا:اشکال نداره خدارحمتش کنه
واین خانواده جز برادر ات خوشحال بودن دانیال از ات بزگتر بود و داشت کلی گریه میکرد
( خب داستان از اینجا به بعد خلاصه میشه که متوجه میشید توی داستان 10 سال از اون زمان میگذره
ات بزرگترین مافیای جهان میشه که چرا شو باید از زبون خودش بشنوید لیسا هم دستیار از پارت های بعد جیمین وارد داستان میشه به نظر شما اینا چجوری عاشق هم میشن؟ اصن میشن؟
خب من سعیمو میکنم بنویسم پارت بعدو
دوستتون دارم خدافظظظظظ😘😘😘😘😘
مامان ات: ای وای دخترم واقعا مرده
انیسا:نگران نباش من د9تر خوبی برات میشم اون دختر حقش بود
بابا ات: واقعا دختر مثل اون که...... بود
سینا:اشکال نداره خدارحمتش کنه
واین خانواده جز برادر ات خوشحال بودن دانیال از ات بزگتر بود و داشت کلی گریه میکرد
( خب داستان از اینجا به بعد خلاصه میشه که متوجه میشید توی داستان 10 سال از اون زمان میگذره
ات بزرگترین مافیای جهان میشه که چرا شو باید از زبون خودش بشنوید لیسا هم دستیار از پارت های بعد جیمین وارد داستان میشه به نظر شما اینا چجوری عاشق هم میشن؟ اصن میشن؟
خب من سعیمو میکنم بنویسم پارت بعدو
دوستتون دارم خدافظظظظظ😘😘😘😘😘
۳.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.