پارت ۲۷
کوک ویو:
صبح ساعت ۸بیدار شدم . ا.ت توی بغلم خواب بود از پشت بغلش کردم و یه بوسه ی آروم روی موهاش گذاشتم . بلند شدم ر
از اتاق رفتم بیرون رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم آمدیم رفتم سمت آشپزخونه و شروع کردم صبحانه درست کردن تا ا.ت بیدار بشه .
ا.ت ویو:
صبح با حس نور روی چشمام از خواب قشنگم بیدار شدم . از پایین بوی خیلی خوبی میومد ( منظورش طبقه پایین خونس نه پایین چیز دیگه ای . مواظب باشید 😂🤦) دهنم آب افتاد شبیه بوی پنکیک بود .عرررررر از تخت دل کندم و رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم آمدم بیرون رفتم موهامو شونه کردم و کرم زدم به صورتم و یه تینت خوش رنگ زدم . لباسم رو هم عوض کردم و رفتم پایین سمت اشپزخونههههههه . وقتی رفتم توی اشپزخونه دیدم بلههههه جناب مستر جئون جنتلمن پشت گاز وایساده بود و داشت آشپزی میکرد .عررررر گلبم .رفتم سمتش و از پشت بغلش کردم داشت زیر لب خون اشک عرق (blood sweat & tears) میخوند . سر پارت کیس می شوگا بود بود که بغلش کردم صداش استپ شد . زیر گوشش آروم زمزمه کردم : پس کیس میخوای مستر جئون جی کی هوم؟
بدون اینکه سرشو برگردونم گفت : معلومه که میخوام بیبی ( الله اکبر یاد دیشبشون افتادم که داشتن نماز میخوندن . آخی چه بچه های پاکی . البته اینجا فقط یه کیس سادس یونو؟) پشت گردنش رو بوس کردم که گفت : کوک: اینجا اخه؟ توی این پارت آهنگ میگه کیس می آن د لیپ ( Kiss me on the lips )
منم جواب دادم
ا.ت : عههههه ؟ خیلی خب باشه فقط اگر غذای خوشمزه سوخت و جزغاله شد گردن من ننداز جناب سر آشپز .
اینو گفتم و رفتم سمت لبش .
ادمین : خب دیگه بسه این چسمامتیک بازیا رو میذاریم کنار برمیگردیم سر میز صبحانه .
پرش زمانی به سر میز:
کوک ویو:
داشتم ا.ت رو نگاه میکردم که با ذوق داشت میخورد ( پنکیک رو میگه🤦😐) با دهن پر خیلی کیوت شده بود اینکار یه بچه یه ساله داشت غذا میخورد خیلی کیووووت بود .لواش شبیه سنجاب شده بود ( ما یه سنجاب داشتیم که فرستادند سربازی . نمیشه 🥺)
که یهو با دهن پر گفت : وااااییی اوپا این ......خیلی ....خوبه....خیلی خوشمزس راستی ....( لقمه رو قورت داد) تو چرا نمیخوری؟
کوک: دارم به تو نگاه میکنم سنجاقم
ا.ت : پس به نگاه کردنم ادامه بده
بعد چنگالو فرو کرد توی پنکیک و گذاشت دهنم . خندم گرفته بود ازش .بهش یه خنده خرگوشی تحویل دادم ( من غششششش) که گفت
ا.ت: حالا خوبه منم به تو بگم خرگوش ؟
نویسنده نسبتا محترمتون: خب دیگه بسه خیلی لاو ترکوندن . پاشین جمع کینین این بساطو .
صبح ساعت ۸بیدار شدم . ا.ت توی بغلم خواب بود از پشت بغلش کردم و یه بوسه ی آروم روی موهاش گذاشتم . بلند شدم ر
از اتاق رفتم بیرون رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم آمدیم رفتم سمت آشپزخونه و شروع کردم صبحانه درست کردن تا ا.ت بیدار بشه .
ا.ت ویو:
صبح با حس نور روی چشمام از خواب قشنگم بیدار شدم . از پایین بوی خیلی خوبی میومد ( منظورش طبقه پایین خونس نه پایین چیز دیگه ای . مواظب باشید 😂🤦) دهنم آب افتاد شبیه بوی پنکیک بود .عرررررر از تخت دل کندم و رفتم سرویس و کارای لازم رو کردم آمدم بیرون رفتم موهامو شونه کردم و کرم زدم به صورتم و یه تینت خوش رنگ زدم . لباسم رو هم عوض کردم و رفتم پایین سمت اشپزخونههههههه . وقتی رفتم توی اشپزخونه دیدم بلههههه جناب مستر جئون جنتلمن پشت گاز وایساده بود و داشت آشپزی میکرد .عررررر گلبم .رفتم سمتش و از پشت بغلش کردم داشت زیر لب خون اشک عرق (blood sweat & tears) میخوند . سر پارت کیس می شوگا بود بود که بغلش کردم صداش استپ شد . زیر گوشش آروم زمزمه کردم : پس کیس میخوای مستر جئون جی کی هوم؟
بدون اینکه سرشو برگردونم گفت : معلومه که میخوام بیبی ( الله اکبر یاد دیشبشون افتادم که داشتن نماز میخوندن . آخی چه بچه های پاکی . البته اینجا فقط یه کیس سادس یونو؟) پشت گردنش رو بوس کردم که گفت : کوک: اینجا اخه؟ توی این پارت آهنگ میگه کیس می آن د لیپ ( Kiss me on the lips )
منم جواب دادم
ا.ت : عههههه ؟ خیلی خب باشه فقط اگر غذای خوشمزه سوخت و جزغاله شد گردن من ننداز جناب سر آشپز .
اینو گفتم و رفتم سمت لبش .
ادمین : خب دیگه بسه این چسمامتیک بازیا رو میذاریم کنار برمیگردیم سر میز صبحانه .
پرش زمانی به سر میز:
کوک ویو:
داشتم ا.ت رو نگاه میکردم که با ذوق داشت میخورد ( پنکیک رو میگه🤦😐) با دهن پر خیلی کیوت شده بود اینکار یه بچه یه ساله داشت غذا میخورد خیلی کیووووت بود .لواش شبیه سنجاب شده بود ( ما یه سنجاب داشتیم که فرستادند سربازی . نمیشه 🥺)
که یهو با دهن پر گفت : وااااییی اوپا این ......خیلی ....خوبه....خیلی خوشمزس راستی ....( لقمه رو قورت داد) تو چرا نمیخوری؟
کوک: دارم به تو نگاه میکنم سنجاقم
ا.ت : پس به نگاه کردنم ادامه بده
بعد چنگالو فرو کرد توی پنکیک و گذاشت دهنم . خندم گرفته بود ازش .بهش یه خنده خرگوشی تحویل دادم ( من غششششش) که گفت
ا.ت: حالا خوبه منم به تو بگم خرگوش ؟
نویسنده نسبتا محترمتون: خب دیگه بسه خیلی لاو ترکوندن . پاشین جمع کینین این بساطو .
۵.۵k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.