آیدل جذاب من قسمت بیست و چهارم:))
_ باشع
بعد از چند ساعت هنوزم جونگ کوک داشت به تهیونگش نگاه میکرد
_ اخه چیکار کنم
+(خواب آلود) چیو
تهیونگ دستاشو به چشماش مالید تا کوک و بهتر ببینه
_ عسلم تو باید بخوابی تا حالت بهتر شه
+ نهه میخوام با تو بیدار بمونم
_ من ..... کار دارم باید برم بیرون
+ کجا
_ یه کاری دارم بعدش باید بهت یه رازی رو بگم باشه؟
+ باشه
تهیونگ دوباره خوابید
و جونگ کوک هم بدو بدو رفت بیرون بیمارستان
شماره ی بکهیون و از قبل برداشته بود
بهش زنگ زد
& دکتر بیون بکهیون هستم بفرمایید
_ بکهیون کلاس نیا
& آقای جئون ؟ چیزی شده بهم زنگ زدین
_ اره.........
جونگ کوک فکر میکرد اگه یه ذره دیگه حرف بزنه گریه میکنه
میدونست نباید الکی گریه کنه چون تهیونگش خوب میشد
& آقای جئون لطفاً بگین چی شده ؟
_ تهیونگ حالش خوب نیست
& پشت تلفن نمیشه بیاین همو ببینیم .... یه آدرس بهتون میدم بیاین اینجا
_ با....... باشه
جونگ کوک سریع گوشی رو قطع کرد و از پشت شیشه به تهیونگی که خوابیده بود نگا کرد
اشکاش دونه دونه با بیرحمی تمام از گونه هاش میغلتیدن
_ گریه الکیه
سریع دستاشو به چشماش مالید تا اون اشکای مزاحمی که برای آزادی تقلا میکردن و پاک کنه
بدو بدو رفت سمت ماشین و حرکت کرد به آدرسی که بکهیون فرستاده بود
دو ساعت بعد رسید ( بکهیون جان نصف جهان و دور زد)
_ ای عوضی اخه چه مدل خونه گرفتنه چجوری میره سرکار؟؟
از ماشین پیاده شد و بکهیون و دید
_ بکهیون هووووو ( از تو انتظار نداشتم کوک)
& آقای جئون
ادامه دارد ( خوشم میاد اذیت کنم تا قرنی بعد خدا نگهدار)
بعد از چند ساعت هنوزم جونگ کوک داشت به تهیونگش نگاه میکرد
_ اخه چیکار کنم
+(خواب آلود) چیو
تهیونگ دستاشو به چشماش مالید تا کوک و بهتر ببینه
_ عسلم تو باید بخوابی تا حالت بهتر شه
+ نهه میخوام با تو بیدار بمونم
_ من ..... کار دارم باید برم بیرون
+ کجا
_ یه کاری دارم بعدش باید بهت یه رازی رو بگم باشه؟
+ باشه
تهیونگ دوباره خوابید
و جونگ کوک هم بدو بدو رفت بیرون بیمارستان
شماره ی بکهیون و از قبل برداشته بود
بهش زنگ زد
& دکتر بیون بکهیون هستم بفرمایید
_ بکهیون کلاس نیا
& آقای جئون ؟ چیزی شده بهم زنگ زدین
_ اره.........
جونگ کوک فکر میکرد اگه یه ذره دیگه حرف بزنه گریه میکنه
میدونست نباید الکی گریه کنه چون تهیونگش خوب میشد
& آقای جئون لطفاً بگین چی شده ؟
_ تهیونگ حالش خوب نیست
& پشت تلفن نمیشه بیاین همو ببینیم .... یه آدرس بهتون میدم بیاین اینجا
_ با....... باشه
جونگ کوک سریع گوشی رو قطع کرد و از پشت شیشه به تهیونگی که خوابیده بود نگا کرد
اشکاش دونه دونه با بیرحمی تمام از گونه هاش میغلتیدن
_ گریه الکیه
سریع دستاشو به چشماش مالید تا اون اشکای مزاحمی که برای آزادی تقلا میکردن و پاک کنه
بدو بدو رفت سمت ماشین و حرکت کرد به آدرسی که بکهیون فرستاده بود
دو ساعت بعد رسید ( بکهیون جان نصف جهان و دور زد)
_ ای عوضی اخه چه مدل خونه گرفتنه چجوری میره سرکار؟؟
از ماشین پیاده شد و بکهیون و دید
_ بکهیون هووووو ( از تو انتظار نداشتم کوک)
& آقای جئون
ادامه دارد ( خوشم میاد اذیت کنم تا قرنی بعد خدا نگهدار)
۳.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.