عشق ابدی پارت ۲۱
عشق ابدی پارت ۲۱
ویو یونگی
حیح بگیر بخواب (خنده)
دوباره از پشت بغلش کردم و سرم رو تو گردنش فرو کردم . بوی عطرش واقعا دیوونه کننده بود ؛ بوی بچه میداد ؛ بوی هلو میداد ؛ بوی گیلاس میداد ؛ بوی...
-یونگی ؟
+ بله؟!
-چقدر بو میدم؟؟ (خجالت)
+(تعجب)
-بوی بچه و بوی گیلاس و بوی هلو و ، بسه دیگه(خجالت)
+ م...میشه انقدر ذهن منو ....نخونی؟!!
-بب...ببخشید ، ولی چرا؟(خنده های آروم)
+ شاید من نقشه بِفا....اهم یعنی یه چیزای دیگه بکشم ، چرا انقدر ذهن منو میخونی که خجالتم بدی؟ (آخراش رو کیوت و آروم گفت)
-کیوت(زیرلب)
+ چی؟(بم)
-ه...هیچی ، بخواب
سفت تر بغلش کردم
کم کم چشام داشت گرم خواب میشد و سیاهی
¢پ...پسرا!!!؟
$یاااااا یونگیااااااا
با صدای داد مامانم از خواب بیدار شدم
+ ب...بله؟(خوابالو)
$یااااا پاشو ببینم ، جیمین؟(داد)
-جانم؟ جانم زن عمو؟(هل)
از شدت کیوتی جیمین خنده ام گرفته بود ؛ گیج گیج بود . کیوته من...
$یونگیا ، این چه بلاییه سر بچم آوردی؟(منظورش با جیمین بود)
+ م... مگه...چ...چیکار کردم؟!(تعجب)
$میام میزنمتا ، نگا کن کل تنش رو کبود کردی . گردنش چرا انقدر کبود شد؟!!
+خب مامان جان ...(آروم)
¢بیخیال شوگا هم مجبور بود
-مجبور بود؟! دیشب که از این اجباری نمیدیدم
+یا جیمینا .
¢بسه پسرمو اذیت نکنین ، پاشو یونگی جان پاشو عزیزم
$ پاشید هر دوتون بیاید پایین صبحانه بخورید پسرام...
-چشم الان
مامانم و زن عمو رفتن که سریع رو جیمین خیمه زدم
+ بجای اینکه از من طرفداری کنی داری لو میدی؟! جیمینا اگر بخوام اولین بار بکنمت که مرگم حتمیه (بم)
-یااااا شوگا ؛ یکم خجالت بکش
+نمیخوام (پوزخند و بم)
لبام رو گذاشتم رو لباش و ۵ مین مک زدم که با صدای مامانم از هم جدا شدیم
$اومدین پایین یا بیام بالا؟؟؟(داد)
-اومدیم(داد)
رفتیم پایین که بابا عمو مامان و زن عمو رو دیدم ...
ویو یونگی
حیح بگیر بخواب (خنده)
دوباره از پشت بغلش کردم و سرم رو تو گردنش فرو کردم . بوی عطرش واقعا دیوونه کننده بود ؛ بوی بچه میداد ؛ بوی هلو میداد ؛ بوی گیلاس میداد ؛ بوی...
-یونگی ؟
+ بله؟!
-چقدر بو میدم؟؟ (خجالت)
+(تعجب)
-بوی بچه و بوی گیلاس و بوی هلو و ، بسه دیگه(خجالت)
+ م...میشه انقدر ذهن منو ....نخونی؟!!
-بب...ببخشید ، ولی چرا؟(خنده های آروم)
+ شاید من نقشه بِفا....اهم یعنی یه چیزای دیگه بکشم ، چرا انقدر ذهن منو میخونی که خجالتم بدی؟ (آخراش رو کیوت و آروم گفت)
-کیوت(زیرلب)
+ چی؟(بم)
-ه...هیچی ، بخواب
سفت تر بغلش کردم
کم کم چشام داشت گرم خواب میشد و سیاهی
¢پ...پسرا!!!؟
$یاااااا یونگیااااااا
با صدای داد مامانم از خواب بیدار شدم
+ ب...بله؟(خوابالو)
$یااااا پاشو ببینم ، جیمین؟(داد)
-جانم؟ جانم زن عمو؟(هل)
از شدت کیوتی جیمین خنده ام گرفته بود ؛ گیج گیج بود . کیوته من...
$یونگیا ، این چه بلاییه سر بچم آوردی؟(منظورش با جیمین بود)
+ م... مگه...چ...چیکار کردم؟!(تعجب)
$میام میزنمتا ، نگا کن کل تنش رو کبود کردی . گردنش چرا انقدر کبود شد؟!!
+خب مامان جان ...(آروم)
¢بیخیال شوگا هم مجبور بود
-مجبور بود؟! دیشب که از این اجباری نمیدیدم
+یا جیمینا .
¢بسه پسرمو اذیت نکنین ، پاشو یونگی جان پاشو عزیزم
$ پاشید هر دوتون بیاید پایین صبحانه بخورید پسرام...
-چشم الان
مامانم و زن عمو رفتن که سریع رو جیمین خیمه زدم
+ بجای اینکه از من طرفداری کنی داری لو میدی؟! جیمینا اگر بخوام اولین بار بکنمت که مرگم حتمیه (بم)
-یااااا شوگا ؛ یکم خجالت بکش
+نمیخوام (پوزخند و بم)
لبام رو گذاشتم رو لباش و ۵ مین مک زدم که با صدای مامانم از هم جدا شدیم
$اومدین پایین یا بیام بالا؟؟؟(داد)
-اومدیم(داد)
رفتیم پایین که بابا عمو مامان و زن عمو رو دیدم ...
۳.۱k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.