مافیا سرد 4
در طول راه سکوت طولانی بود که تهیونگ سکوت و شکست و گفت :
ته : ات چرا با من حرف نمیزنی؟
ات : ...
ته : همین قضیه لباسم نمیگفتم تا آخر مهمونی هیچی نمیگفتی نه ( با داد)
ته دید ات حرف نمیزنه نگاهش کرد و فهمید بغض کرده
ماشین و نگه داشت و ات رو بقل کرد .
که ات بغض شکست و شروع به گریه کردن کرد.
ویو ته :
از دستش عصبی بودم و سرش داد زدم
بعد دیدم بغص کرده بقلش کردم که نفساش منظم شد و دیدم مثل فرشته ها خوابیده.
رو صندلی گذاشتمش و رسیدیم خونه.
وقتی رسیدیم براید استایل بقلش کردم و
گذاشتمش روی تخت.
بعد دیدم لباسش راحت نیست برای همین لباساشو در آوردم و روش پتو کشیدم و خودم کنارش خوابیدم و سیاهی.
ویو ات :
از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ بقلم کرده و لباسی تنم نیست یه جیغ کوتاه زدم که چشماش باز شد
ته : صبح بخیر خوب خوابیدی؟
ات : چرا من لباس ندارم
ته : خب خوابت برد و لباسات مناسب نبود لباسات و در اوردم
ات : میشه لباسام رو بدی بپوشم.
ته : اره حتما (و رفت بیرون )
ویو ات
رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم وایییییی حالا چیکار کنم.
از توی دستشویی آروم تهیونگم صدا زدم
ته : چیزی شده
ات : من یه اتفاقی برام افتاده
ته : چی شده؟
ات : خب من چیز شدم
ته : فهمیدم
ات : ام پد داری
ته : نه الان میرم میگیرم
ات : منون
ته : رفتم پد رو گرفتم و دادم بهش و اومد بیرون
وقتی اومد
لطفا حمایت کنید 4 تا فیک نوشتم امروز
دیگه دارم خل میشم 🙃
ته : ات چرا با من حرف نمیزنی؟
ات : ...
ته : همین قضیه لباسم نمیگفتم تا آخر مهمونی هیچی نمیگفتی نه ( با داد)
ته دید ات حرف نمیزنه نگاهش کرد و فهمید بغض کرده
ماشین و نگه داشت و ات رو بقل کرد .
که ات بغض شکست و شروع به گریه کردن کرد.
ویو ته :
از دستش عصبی بودم و سرش داد زدم
بعد دیدم بغص کرده بقلش کردم که نفساش منظم شد و دیدم مثل فرشته ها خوابیده.
رو صندلی گذاشتمش و رسیدیم خونه.
وقتی رسیدیم براید استایل بقلش کردم و
گذاشتمش روی تخت.
بعد دیدم لباسش راحت نیست برای همین لباساشو در آوردم و روش پتو کشیدم و خودم کنارش خوابیدم و سیاهی.
ویو ات :
از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ بقلم کرده و لباسی تنم نیست یه جیغ کوتاه زدم که چشماش باز شد
ته : صبح بخیر خوب خوابیدی؟
ات : چرا من لباس ندارم
ته : خب خوابت برد و لباسات مناسب نبود لباسات و در اوردم
ات : میشه لباسام رو بدی بپوشم.
ته : اره حتما (و رفت بیرون )
ویو ات
رفتم دستشویی و دیدم پریود شدم وایییییی حالا چیکار کنم.
از توی دستشویی آروم تهیونگم صدا زدم
ته : چیزی شده
ات : من یه اتفاقی برام افتاده
ته : چی شده؟
ات : خب من چیز شدم
ته : فهمیدم
ات : ام پد داری
ته : نه الان میرم میگیرم
ات : منون
ته : رفتم پد رو گرفتم و دادم بهش و اومد بیرون
وقتی اومد
لطفا حمایت کنید 4 تا فیک نوشتم امروز
دیگه دارم خل میشم 🙃
۴.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.