♡تکپارتی جین♡
♡تکپارتی جین♡
تقریبا چهار سالی میشد که منو جین تو رابطه بودیم
اما خوب من دو هفتهای میشد که اومده بودم آمریکا و قرار بود ظهر برگردم
مشغول جمع کردن وسایلم بودم که تلفنم زنگ خورد:
Seokjin🩷
《 آ.ت و _ سوکجین》
سوکجینااا سلاممم
_سلام ا.ت حالت چطوره؟
خوبم. تو چطوری؟
_منم خوبم....دلم برات تنگ شده....مشتاقم زودتر برگردی
ظهر دیگه راه میوفتم
_باشه. فردا شب میام پیشت تا ببینمت. میخوام ببرمت یه جایی
کجا؟
_حالا بعدا میفهمی😉 فعلا خدافظ
خدافظ
ظهر سوار هواپیما شدم به مقصد سئول
ویو فردا شب:
قرار بود جین بیاد دنبالم تا بریم بیرون
داشتم تو آینه خودمو نگاه میکردم که تلفنم زنگ خورد
_سلام ا.ت. دم در خونت هستم زودتر بیا
باشه الان میام
کیفم رو از رو تخت برداشتم و رفتم پایین که جین با کت و شلوار شیک جلو ماشین ایستاده بود
سلام
_سلام بر دوشیزه آ.ت خواهش میکنم سوار بشید
در رو برات باز کرد و تو هم لبخندی زدی و نشستی
تو راه باهم کلی حرف زدید اما اون خیلی باکلاس شده بود و مثل قبل شوخی نمیکرد
رفتید یه رستوران و غذا سفارش دادید
فقط تو و جین اونجا بودید
شیک ترین رستوران کره بود و جین تو رو آورده بود اونجا
لازم نبود انقدر بریز و بپاش کنی
_امامن دوست داشتم واست اینهمه خرج کنم. به نظرم امشب....شب خوبیه♡
داشتید غذا میخوردید راجب موضوعات مختلف باهم حرف میزدید که جین گفت:
_آ.ت...ما چهارساله که باهمیم درسته؟
خوب آره
_فک نمیکنی بهتره رابطمون رو یکم بیشتر جلو ببریم؟
اوممم منظورت چیه؟
از صندلیش پاشد و اومد روبروت و جلوت زانو زد و از پشتش یه جعبه درآورد و و در جعبه رو باز کرد
یه انگشتر خیلی خوشگل توش بود
_هروقت میبینمت....بیشتر از قبل عاشقت میشم. تو کسی هستی که قلبم رو به لرزه انداختی. حاضری که....به قلب لرزان این مرد جوان....آرامش بدی؟
از ذوقی که داشتی نمیدونستی باید چیکار کنی
سعی کردی آرامش خودتو حفظ کنی و گفتی:
حاضرم به قلب این هندسام زیبا....آرامش بدم.
سوکجینا.....من عاشقتم. و همیشه عاشقت میمونم♡
جین از جاش بلند شد و نزدیکت اومد و آروم ل.باش رو روی ل.بات گذاشت و عاشقانه بو.سید
_خوشحالم که....به درخواستم جواب مثبت دادی
مطمئن باش از این جوابت هیچوقت پشیمون نمیشی
و دوباره آروم بو.سیدت💜
و این بود داستان عاشقانهی شما🩷
امیدوارم اونی که درخواست داده بود خوشش بیاد
نظرتون رو حتما بگید چطور نوشتم؟
تقریبا چهار سالی میشد که منو جین تو رابطه بودیم
اما خوب من دو هفتهای میشد که اومده بودم آمریکا و قرار بود ظهر برگردم
مشغول جمع کردن وسایلم بودم که تلفنم زنگ خورد:
Seokjin🩷
《 آ.ت و _ سوکجین》
سوکجینااا سلاممم
_سلام ا.ت حالت چطوره؟
خوبم. تو چطوری؟
_منم خوبم....دلم برات تنگ شده....مشتاقم زودتر برگردی
ظهر دیگه راه میوفتم
_باشه. فردا شب میام پیشت تا ببینمت. میخوام ببرمت یه جایی
کجا؟
_حالا بعدا میفهمی😉 فعلا خدافظ
خدافظ
ظهر سوار هواپیما شدم به مقصد سئول
ویو فردا شب:
قرار بود جین بیاد دنبالم تا بریم بیرون
داشتم تو آینه خودمو نگاه میکردم که تلفنم زنگ خورد
_سلام ا.ت. دم در خونت هستم زودتر بیا
باشه الان میام
کیفم رو از رو تخت برداشتم و رفتم پایین که جین با کت و شلوار شیک جلو ماشین ایستاده بود
سلام
_سلام بر دوشیزه آ.ت خواهش میکنم سوار بشید
در رو برات باز کرد و تو هم لبخندی زدی و نشستی
تو راه باهم کلی حرف زدید اما اون خیلی باکلاس شده بود و مثل قبل شوخی نمیکرد
رفتید یه رستوران و غذا سفارش دادید
فقط تو و جین اونجا بودید
شیک ترین رستوران کره بود و جین تو رو آورده بود اونجا
لازم نبود انقدر بریز و بپاش کنی
_امامن دوست داشتم واست اینهمه خرج کنم. به نظرم امشب....شب خوبیه♡
داشتید غذا میخوردید راجب موضوعات مختلف باهم حرف میزدید که جین گفت:
_آ.ت...ما چهارساله که باهمیم درسته؟
خوب آره
_فک نمیکنی بهتره رابطمون رو یکم بیشتر جلو ببریم؟
اوممم منظورت چیه؟
از صندلیش پاشد و اومد روبروت و جلوت زانو زد و از پشتش یه جعبه درآورد و و در جعبه رو باز کرد
یه انگشتر خیلی خوشگل توش بود
_هروقت میبینمت....بیشتر از قبل عاشقت میشم. تو کسی هستی که قلبم رو به لرزه انداختی. حاضری که....به قلب لرزان این مرد جوان....آرامش بدی؟
از ذوقی که داشتی نمیدونستی باید چیکار کنی
سعی کردی آرامش خودتو حفظ کنی و گفتی:
حاضرم به قلب این هندسام زیبا....آرامش بدم.
سوکجینا.....من عاشقتم. و همیشه عاشقت میمونم♡
جین از جاش بلند شد و نزدیکت اومد و آروم ل.باش رو روی ل.بات گذاشت و عاشقانه بو.سید
_خوشحالم که....به درخواستم جواب مثبت دادی
مطمئن باش از این جوابت هیچوقت پشیمون نمیشی
و دوباره آروم بو.سیدت💜
و این بود داستان عاشقانهی شما🩷
امیدوارم اونی که درخواست داده بود خوشش بیاد
نظرتون رو حتما بگید چطور نوشتم؟
۱۱.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.