استاد⁵
استاد⁵ ساعت حدودا یازده شب بود
_میشه نرم خونه
+هوم؟
_خونه نرم
+اره اره البته
_مرسی
+میتونم بدونم چرا ؟
_نمیدونم
+باشه مشکلی نیست
کمی گذشته بود
+من توی سالن میخوابم تو توی اتاق بخواب خوب؟
_من تازه بیدار شدم نمیتونم بخوابم
+منم معمولا بیدارم
_فردا دانشگاه داریم
+میبرمت
_اصلا و ابدا اگر یکی ببینه ممکنه چی فکر کنه
+مگه چیزی هست؟
_نه ولی اون که نمیدونه
+باشه پس بیشتر راه رو میبرمت و بقیه رو میذارم خودت بری خوبه؟
_ممنون یکم سر گوشیم رفتم سرمو بلند کردم دیدم صدایی ازش نمیاد
_کاوه؟
+هوم؟ چیزی شده؟
_نه فقط صدات نبود گفتم شاید چیزی شده
+نه دارم پلن های فردا رو مینویسم
_اها باشه
ساعت حدودا سه بود وارد اتاقش شدم
_خوبی؟
سرشو بلند کرد با عینک خیلی خوشگل تر از همیشه بود عینک ظریفی بود
+من خوبم تو چطوری؟
_هوم منم خوبم
+ساعت چنده
_سه و پنج
+خدایا چقد دیر
_اره برا همین نگران شدم
از جاش بلند شد
+تو خوابت نمیاد؟
_نوچ
+باشه پس بیا بازی کنیم
_میشه من بگم
+البته
_شطرنج داری؟
+اره
در کمدش رو باز کرد توش پر از بازی بود
_چقدر بازی
+مال زمانی بوده که خونه مادرم بودم
_اوم
شطرنج خیلی زیبایی برداشت مهره های چوبی زیبا کمی بازی کردیم ساعت چهار و نیم بود صبحانه خوردیم و سوار ماشین شدم تقریبا دم در پیاده ام کرد چند قدم فاصله بود روزم گذشت تا سر کلاس اون رفتم همون قیافه اخمو رو داشت کل توجهم به صورتش بود امروز یکی کنفرانس میداد پس استاد یه گوشه به دیوار تکیه داده بود و ایستاده بود
*سلام
_سلام
*من محمدم محمد لاجوردی
_خوشبختم
*و شما؟
_استاد داره تدریس میکنه
*مهم نیست بگو اسمت چیه
_نازنین
*فامیلت ؟
نگاهش کردم
*باشه بابا
استاد رو نگاه کردم که یکی از ابروهاش بالا عه منو نگاه میکنه یعنی حسودی کرده؟ خب پس ادامه میدم
_افشار نازنین افشارم
*خوب بعد دانشگاه وقت داری
_ببینم چی میشه
شماره اش رو ، روی کاغذ نوشت
*زنگ بزن
_حتما
+آقای لاجوردی نظم کلاس رو بهم نزنید کلاس تموم شد من داشتم وسیله ها مو جمع میکردم پس دیر تر از همه داستم میرفتم
+اون کی بود؟
جلوم ایستاده بود
_کی؟
+اون پسره
_اها محمد رو میگی
+محمد؟ آنقدر صمیمی؟
_اره فک کن پسر خوبی باشه میخوام دوست بشم باهاش
+نمیشه
_چرا؟
+چون من میگم
_اها بعد چرا؟
+چ چ چو چون مگه مهمه نمیتونی همینجوری با یه پسر دوست شی
_چرا
+چون اون یه پسره
_خب تو دختری؟
+من فرق دارم
_چه فرقی؟
+من هیچوقت نمیخوام بهت آسیب بزنم
_اون میزنه؟
+از کجا میدونی نمیزنه
_امتحان میکنم منم با این سن پارتنر ندارم خیلی بده
رگ گردنش زده بود بیرون نفس های سنگین میکشید
+جالبه
_مشکلی نمیبینم
+یا من یا اون
_چی؟ این چیه آخه
+یا من با اون
_نمیگم
+پس اونو انتخاب کردی
_نه ولی هرکی جای خودش اون میتونه پارتنر باشه و تو دوست البته بعد اینکه من نامزد کنم دیگه نمیخوام با پسرای دیه بگردم
+بس کن
_چرا؟
+بسه
_اون پارتنر من میشه
+خونه حرف میزنیم الان نمیدونی چی میگی
یکم بعد از دانشگاه رفتم همونجا که پیاده ام کرد ایستادم اومد دنبالم سوار شوم
_خب الان حرف بزن
+خونه
_چرا
+ موقع رانندگی عصبی نباشم بهتره
_مگه چی میشه
+اگه تونبودی و پشت تلفن بودی حرف میزدم
_روت نمیشه
+نخیر خانم چون با سرعت صد و شصت میرم
_جوری نگو که انگار تاحالا رفتی
+چون رفتم
_وایسا ببینم چی میگی با این سرعت تو خیابون؟
+اره
_خیلی خطرناکه
+به جهنم
_چت شده؟
جلوی در خونه ایستادیم و رفتیم داخل خیلی خشمگین بود زیر کتری رو روشن کرد
_خب؟
کتش رو اتداخت روی مبل و قدم قدم سمتم اومد و من قدم قدم عقب میرفتم تا به دیوار خوردم
+خودت میفهمیدی تو دانشگاه چی میگفتی
_اره +
پس با آگاهی گفتی؟
_اره
+باشه برو با هرکی میخوای ازدواج
_میشه نرم خونه
+هوم؟
_خونه نرم
+اره اره البته
_مرسی
+میتونم بدونم چرا ؟
_نمیدونم
+باشه مشکلی نیست
کمی گذشته بود
+من توی سالن میخوابم تو توی اتاق بخواب خوب؟
_من تازه بیدار شدم نمیتونم بخوابم
+منم معمولا بیدارم
_فردا دانشگاه داریم
+میبرمت
_اصلا و ابدا اگر یکی ببینه ممکنه چی فکر کنه
+مگه چیزی هست؟
_نه ولی اون که نمیدونه
+باشه پس بیشتر راه رو میبرمت و بقیه رو میذارم خودت بری خوبه؟
_ممنون یکم سر گوشیم رفتم سرمو بلند کردم دیدم صدایی ازش نمیاد
_کاوه؟
+هوم؟ چیزی شده؟
_نه فقط صدات نبود گفتم شاید چیزی شده
+نه دارم پلن های فردا رو مینویسم
_اها باشه
ساعت حدودا سه بود وارد اتاقش شدم
_خوبی؟
سرشو بلند کرد با عینک خیلی خوشگل تر از همیشه بود عینک ظریفی بود
+من خوبم تو چطوری؟
_هوم منم خوبم
+ساعت چنده
_سه و پنج
+خدایا چقد دیر
_اره برا همین نگران شدم
از جاش بلند شد
+تو خوابت نمیاد؟
_نوچ
+باشه پس بیا بازی کنیم
_میشه من بگم
+البته
_شطرنج داری؟
+اره
در کمدش رو باز کرد توش پر از بازی بود
_چقدر بازی
+مال زمانی بوده که خونه مادرم بودم
_اوم
شطرنج خیلی زیبایی برداشت مهره های چوبی زیبا کمی بازی کردیم ساعت چهار و نیم بود صبحانه خوردیم و سوار ماشین شدم تقریبا دم در پیاده ام کرد چند قدم فاصله بود روزم گذشت تا سر کلاس اون رفتم همون قیافه اخمو رو داشت کل توجهم به صورتش بود امروز یکی کنفرانس میداد پس استاد یه گوشه به دیوار تکیه داده بود و ایستاده بود
*سلام
_سلام
*من محمدم محمد لاجوردی
_خوشبختم
*و شما؟
_استاد داره تدریس میکنه
*مهم نیست بگو اسمت چیه
_نازنین
*فامیلت ؟
نگاهش کردم
*باشه بابا
استاد رو نگاه کردم که یکی از ابروهاش بالا عه منو نگاه میکنه یعنی حسودی کرده؟ خب پس ادامه میدم
_افشار نازنین افشارم
*خوب بعد دانشگاه وقت داری
_ببینم چی میشه
شماره اش رو ، روی کاغذ نوشت
*زنگ بزن
_حتما
+آقای لاجوردی نظم کلاس رو بهم نزنید کلاس تموم شد من داشتم وسیله ها مو جمع میکردم پس دیر تر از همه داستم میرفتم
+اون کی بود؟
جلوم ایستاده بود
_کی؟
+اون پسره
_اها محمد رو میگی
+محمد؟ آنقدر صمیمی؟
_اره فک کن پسر خوبی باشه میخوام دوست بشم باهاش
+نمیشه
_چرا؟
+چون من میگم
_اها بعد چرا؟
+چ چ چو چون مگه مهمه نمیتونی همینجوری با یه پسر دوست شی
_چرا
+چون اون یه پسره
_خب تو دختری؟
+من فرق دارم
_چه فرقی؟
+من هیچوقت نمیخوام بهت آسیب بزنم
_اون میزنه؟
+از کجا میدونی نمیزنه
_امتحان میکنم منم با این سن پارتنر ندارم خیلی بده
رگ گردنش زده بود بیرون نفس های سنگین میکشید
+جالبه
_مشکلی نمیبینم
+یا من یا اون
_چی؟ این چیه آخه
+یا من با اون
_نمیگم
+پس اونو انتخاب کردی
_نه ولی هرکی جای خودش اون میتونه پارتنر باشه و تو دوست البته بعد اینکه من نامزد کنم دیگه نمیخوام با پسرای دیه بگردم
+بس کن
_چرا؟
+بسه
_اون پارتنر من میشه
+خونه حرف میزنیم الان نمیدونی چی میگی
یکم بعد از دانشگاه رفتم همونجا که پیاده ام کرد ایستادم اومد دنبالم سوار شوم
_خب الان حرف بزن
+خونه
_چرا
+ موقع رانندگی عصبی نباشم بهتره
_مگه چی میشه
+اگه تونبودی و پشت تلفن بودی حرف میزدم
_روت نمیشه
+نخیر خانم چون با سرعت صد و شصت میرم
_جوری نگو که انگار تاحالا رفتی
+چون رفتم
_وایسا ببینم چی میگی با این سرعت تو خیابون؟
+اره
_خیلی خطرناکه
+به جهنم
_چت شده؟
جلوی در خونه ایستادیم و رفتیم داخل خیلی خشمگین بود زیر کتری رو روشن کرد
_خب؟
کتش رو اتداخت روی مبل و قدم قدم سمتم اومد و من قدم قدم عقب میرفتم تا به دیوار خوردم
+خودت میفهمیدی تو دانشگاه چی میگفتی
_اره +
پس با آگاهی گفتی؟
_اره
+باشه برو با هرکی میخوای ازدواج
۷۵۲
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.