باران خونp54
پرش به شرکت
ویو ا/ت
در مورد حرف هایی که نامجون زده بود گیج شده بودم درحال امضا کردن پرونده ها بودم و خاطرات گذشته رو مرور می کردم ، هیچ چیزی یادم نمیومد و تنها چیزی که یادم بود این بود که چشکام رو توی بیمارستان باز کردم و مردی رو با ماسک کنارم دیدم
که با ، باز شدن در به خودم اومد
چانگ ووک: خوبی؟
ا/ت: اره
چانگ ووک:پرونده هارو فرستادیم شرکت امریکا، پدرت گفت تحویل گرفت امضاشون کنه؟
ا/ت: امضا کنه و مُهر بزنه پرونده هارو باید بفرستیم کانادا
چانگ ووک : باشه هماهنگ میکنم
ا/ت: چانگ ووک!
چانگ ووک: بله؟
ا/ت: سونگ مین رو میشناسی؟
چانگ ووک: لی سونگ مین؟
ا/ت: اره
چانگ ووک: میشناسمش ،چرا؟
ا/ت: شماره تلفنش رو میخوام!
چانگ ووک: میدونی نامجون بفهمه چی میشه؟
ا/ت: یه تماس کوچیک میخوام بگیرم نامجون نمیفهمه
چانگ ووک: باشه ، بهت میدمش
ا/ت: ممنون
چانگ ووک: راستی جینگو میخواد ببینتت
ا/ت: بگو بیاد دفترم
چانگ ووک : باشه
ا/ت: ووکی!
چانگ ووک: جانم؟
ا/ت: سونگ مین چطور ادمیه؟
چانگ ووک: ادم خوبی بود تا قبل از اینکه عاشق یه دختر شد
ا/ت: اون کیه؟
چانگ ووک: زیاد دربارش شنیدم میگن موهای عسلی رنگی داشته و با یه پسره بهش خیانت کرده بعدش سونگ مین دیگه هیچ وقت اون ادم ثابق نشد
ا/ت: یه وقت 40 دقیقه ای برای فردام ازاد کن
چانگ ووک: باشه
ا/ت: جینگو رو هم بگو بیاد
چانگ ووک: باشه
چانگ ووک رفت و پشت سرش جینگو اومد از اون جایی که اون رئیس پروژه های طبقه 67 بود دوباره میخواست درباره ماشین هایی که از شرکت های مختلف میخوان براشون طراحی کنیم جلسه داشتیم
جینگو: پروژه هیوندا رو تموم کردم
ا/ت:بیا بشین ببینم
جینگو: ببین این قسمت جلوی ماشین بر گرفته از طراحی های قدیمه شرکته جنسیس فضای اتاق جلو، کرندجور ازرا صندلی های عقب و اتاق عقب،شاسی سانتافه هم برای هیکل ماشین بفرستمش؟
ا/ت: اره خوبه فقط چند نفره؟
جینگو: این یکی تو صندوق 4 تا صندلی کار گذاشته میشه نه 3 تا و اینکه در ها با اثر انگشت باز و بست میشه و با بالا پایین کردن شیشه ، شیشه شسته میشه و بر میگرده بالا قابلیت هوش مصنوعی و راننده خودکار هم داره
ا/ت: عالی بفرستش شرکت
{ حتما الان با خودتتون میگید این پسره یا دختر🤣🤣} دخترم!!
تق تق{ صدای در}
ا/ت: بیا تو
چانگ ووک : جینگو کارت تموم شده برو بیرون
جینگو : اوکی
چانگ ووک :شمارش رو از یک پرونده قدیمی پیدا کردم فقط..
ا/ت؟؟
چانگ ووک: تو تا زنگ بزنی نامجون باهات ارتباط مغزی میگیره و همه چیز رو میفهمه تا 10 دقیقه دیگه هم از شرکت تتهیونگ بر میگرده اینجا اون خیلی دقیقه
ا/ت: نه میخوام زنگ بزنم
ویو ا/ت
در مورد حرف هایی که نامجون زده بود گیج شده بودم درحال امضا کردن پرونده ها بودم و خاطرات گذشته رو مرور می کردم ، هیچ چیزی یادم نمیومد و تنها چیزی که یادم بود این بود که چشکام رو توی بیمارستان باز کردم و مردی رو با ماسک کنارم دیدم
که با ، باز شدن در به خودم اومد
چانگ ووک: خوبی؟
ا/ت: اره
چانگ ووک:پرونده هارو فرستادیم شرکت امریکا، پدرت گفت تحویل گرفت امضاشون کنه؟
ا/ت: امضا کنه و مُهر بزنه پرونده هارو باید بفرستیم کانادا
چانگ ووک : باشه هماهنگ میکنم
ا/ت: چانگ ووک!
چانگ ووک: بله؟
ا/ت: سونگ مین رو میشناسی؟
چانگ ووک: لی سونگ مین؟
ا/ت: اره
چانگ ووک: میشناسمش ،چرا؟
ا/ت: شماره تلفنش رو میخوام!
چانگ ووک: میدونی نامجون بفهمه چی میشه؟
ا/ت: یه تماس کوچیک میخوام بگیرم نامجون نمیفهمه
چانگ ووک: باشه ، بهت میدمش
ا/ت: ممنون
چانگ ووک: راستی جینگو میخواد ببینتت
ا/ت: بگو بیاد دفترم
چانگ ووک : باشه
ا/ت: ووکی!
چانگ ووک: جانم؟
ا/ت: سونگ مین چطور ادمیه؟
چانگ ووک: ادم خوبی بود تا قبل از اینکه عاشق یه دختر شد
ا/ت: اون کیه؟
چانگ ووک: زیاد دربارش شنیدم میگن موهای عسلی رنگی داشته و با یه پسره بهش خیانت کرده بعدش سونگ مین دیگه هیچ وقت اون ادم ثابق نشد
ا/ت: یه وقت 40 دقیقه ای برای فردام ازاد کن
چانگ ووک: باشه
ا/ت: جینگو رو هم بگو بیاد
چانگ ووک: باشه
چانگ ووک رفت و پشت سرش جینگو اومد از اون جایی که اون رئیس پروژه های طبقه 67 بود دوباره میخواست درباره ماشین هایی که از شرکت های مختلف میخوان براشون طراحی کنیم جلسه داشتیم
جینگو: پروژه هیوندا رو تموم کردم
ا/ت:بیا بشین ببینم
جینگو: ببین این قسمت جلوی ماشین بر گرفته از طراحی های قدیمه شرکته جنسیس فضای اتاق جلو، کرندجور ازرا صندلی های عقب و اتاق عقب،شاسی سانتافه هم برای هیکل ماشین بفرستمش؟
ا/ت: اره خوبه فقط چند نفره؟
جینگو: این یکی تو صندوق 4 تا صندلی کار گذاشته میشه نه 3 تا و اینکه در ها با اثر انگشت باز و بست میشه و با بالا پایین کردن شیشه ، شیشه شسته میشه و بر میگرده بالا قابلیت هوش مصنوعی و راننده خودکار هم داره
ا/ت: عالی بفرستش شرکت
{ حتما الان با خودتتون میگید این پسره یا دختر🤣🤣} دخترم!!
تق تق{ صدای در}
ا/ت: بیا تو
چانگ ووک : جینگو کارت تموم شده برو بیرون
جینگو : اوکی
چانگ ووک :شمارش رو از یک پرونده قدیمی پیدا کردم فقط..
ا/ت؟؟
چانگ ووک: تو تا زنگ بزنی نامجون باهات ارتباط مغزی میگیره و همه چیز رو میفهمه تا 10 دقیقه دیگه هم از شرکت تتهیونگ بر میگرده اینجا اون خیلی دقیقه
ا/ت: نه میخوام زنگ بزنم
۵.۰k
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.