من می دانستم که نومیدی هست، اما نمی دانستم یعنی چه؟! من ه
من میدانستم که نومیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه؟! من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است. اما نه، بدن هم زجر میکشد. پوست تنم، سینهام، دست و پایم درد میکند. سرم خالی است و دلم به هم میخورد. و از همه بدتر این طعمی است که در دهنم است. نه خون است، نه مرگ و نه تب، اما همهی اینها باهم، کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همهی موجودات نفرت کنم. #آلبرکامو
#عکس_نوشته
#عکس_نوشته
۳.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.